قند
licenseمعنی کلمه قند
معنی واژه قند
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | شكر، نبات | ||
انگلیسی | sugar | ||
عربی | سكر، قطعة سكر، عزيزي، تسكر، حلى، تبلر | ||
ترکی | şeker somun | ||
فرانسوی | pain de sucre | ||
آلمانی | zuckerhut | ||
اسپانیایی | pan de azucar | ||
ایتالیایی | pan di zucchero | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "قند" در زبان فارسی به معنای نوعی شکر است که معمولاً به شکل مکعبی یا پودری در دسترس است. در نگارش و استفاده از این کلمه، چند نکته مهم وجود دارد:
با رعایت این نکات، میتوانید به خوبی از کلمه "قند" در نگارش و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | قند | ||
معادل ابجد | 154 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | qand | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [معرب، مٲخوذ از سنسکریت] | ||
مختصات | (قَ) (اِ.) | ||
آواشناسی | qand | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی قند | ||
پخش صوت |
پارسي تازي گشته غند درسنسکريت کلمه "قند" در زبان فارسی به معنای نوعی شکر است که معمولاً به شکل مکعبی یا پودری در دسترس است. در نگارش و استفاده از این کلمه، چند نکته مهم وجود دارد: نوشتار صحیح: کلمه "قند" همیشه به صورت "قند" نوشته میشود و نباید تغییراتی در آن ایجاد کرد. استفاده در جمله: این کلمه میتواند در جملات مختلف به کار برود. مثلاً: نکات گرامری: استفاده در ادبیات: "قند" در ادبیات فارسی نیز بهطور نمادین بهکار رفته است و گاهی به معنای شیرینی یا نازکی عشق و دوستی استفاده میشود. با رعایت این نکات، میتوانید به خوبی از کلمه "قند" در نگارش و گفتار خود استفاده کنید.
کهند پانيذ پانذ
چشمت هميشه مانده به دست توانگران
تااينت پانذ آرد و آن خز و آن حرير
(ناصرخسرو) ابلوج آبلوک
(اسم) جسمي است جامد برنگ سفيد با
طعم شيرين و آن از التصاق بلورهاي ريز -
ساکارز است (بلورهاي ريز ساکارز را در
تداول عامه شکر نامند) توضيح ساکارز
يکي از مواد گلوسيدي است که از ترکيب
دو از 6 کربني يکي به نام لوولز
و ديگري به نام گلوکز حاصل شده است و ذرات
ريز بلورهايش به نام شکر خوانده مي شود .
اصولا عمل قند سازي عبارت از آن است
که بلورهاي زير شکر را بيکديگر ملصق
کنند و نتيجه را باشکالي که مايلند (از
لحاظ عرضه به بازار) در آورند و معمولا
عمل التصاق را به وسيله ذوب کردن
مقداري از بلورهاي شکر و به حالت
بي شکل در آوردن آنها که عمل چسب
بين ديگر ذرات بلوري را به عهده دارد
انجام مي دهند . قندهايي که به بازار عرضه
مي شوند باشکال مخروطي (کله قند) و
مکعبي يا مکعب مستطيل يا کلوخه است که
از شکرهاي مستخرج از نيشکر يا چغندر
قند حاصل مي شوند قند معمولي
تبرزد :
آنکه زهرت دهد بدو ده قند
وانکه از تو برد درو پيوند .
(حديقه . مد . 573)
يا قندها . اجسامي هستند سه تايي مرکب
از کربن و ئيدرژن که در طبيعت فراوان
و در بدن جانوران و مخصوصا در گياهان
زياد ديده مي شوند . يا قند معمولي
ساکارز جسمي است سفيد و بلوري
با طعم شيرين از آب سنگين تر در
نصف وزنش آب 20 درجه و در 4 , 1 وزنش
آب 100 درجه حل ميشود و بر اثر
حرارت گداخته مي گردد و مايع حاصل
به وسيله برودت ناگهاني بجسم شيشه
مانندي (آب نبات) و بر اثر سرد شدن
ملايم جسم بلور مانندي (نبات) مي دهد .
قند در حدود صد درجه حرارت بکارامل يا
قند سوخته و سپس به زغالي که تقريبا
کربن خالص است تبديل مي گردد . قند
معمولي به واسطه جوشيدن خاصه در مجاورت
اسيدها بگلوکز و لوولز تبديل مي شود .
اين قند که در اصطلاح علمي به ساکارز
معروف است در بسياري از گياهان مخصوصا
در چغندر قند و نيشکر و حويج زياد است .
در عمل قند را فقط از نيشکر و چغندر
قند به دست مي آورند ولي در کشورهاي
گرمسير که نيشکر بهتر به عمل مي آيد
نيشکر را بر چغندر قند ترجيح مي دهند .
معمولا چغندر بين 16 تا 20 درصد قند
دارد بقيه مواد سفيده يي و اسيدها و غيره
مي باشد که حين عمل تصفيه از آن جدا
مي گردد - 2 نبات . ترکيبات اسمي :
يا قند پارسي (فارسي) . - 1 نوعي
قند لطيف (منسوب به پارس) - 2 شعر
پارسي (ايهام بدو معني) :
شکر شکن شوند همه طوطيان هند
زين قند پارسي که به بنگاله مي رود
(حافظ 152)
يا قند خام . قند خشک . يا قند
دوباره . قندي که دوباره صاف کرده باشند
قند مکرر :
بود قند دوباره بيشتر شيرين ببين عالي
سه باره گشت تا کلک شکر بار تو شد ثالث .
يا قند عسکري .
نوعي قند لطيف (منسوب به عسکر مکرم) :
پيچان تر است زلف با گفتهاي من
شيرين تر است لعل تو با قند عسکري .
يا قند کرجي .
نوعي قند لطيف (منسوب به کرج) :
مه ز شرم عارضت از هاله زنداني شود
قند کرجي از لب لعل تو نصراني شود
يا قند محمودي .
نوعي قند لطيف :
لبش تا سينه در شکر نشسته
تبسم قند محمودي شکسته .
يا قند مصري .
نوعي قند لطيف (منسوب به مصر) :
که نام قند مصري برد آنجا ک
که شيرينان ندادند انفعالش ک
(حافظ 189)
يا قند مکرر . - 1 قند دوباره :
ديده چون شد آن دو لب شيرين ديد
معني قند مکرر فهميد .
- 2 لب معشوق . يا قند در (تو)
دل کسي آب شدن . بسيار ذوق و شعف
کردن : (زن را) بنوروز علي مرحوم
نشانش دادم گفتم : اين باب دندان
تست ... خدا بيامرز قند در دلش آب شد .
شكر، نبات
sugar
سكر، قطعة سكر، عزيزي، تسكر، حلى، تبلر
şeker somun
pain de sucre
zuckerhut
pan de azucar
pan di zucchero