جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: حرف بيست و پنجم از الفباي فارسي و بيست و دوم از حروف هجاء عرب و بيستم از حروف ابجد مي باشد و نام آن کاف است يکي از حروف صامت فارسي و آن بيست و پنجمين حرف از الفباي فارسي و بيست و دومين حرف از الفباي عربي و يازدهمين حرف ابجد (جمل) است و آنرا در حساب جمل بيست ( 20) گيرند . اين حرف را بنام کاف و کاف تازي و کاف عربي خوانند و بصورت : ک ک ک ک نويسند : درک کبر کار مکان فک . بصورت پسوند باخر اسم يا صفتي که بجاي اسم نشيند ملحق گردد و آن بمعناهاي ذيل آيد : - 1 تصغير کوچکي : (از حال نباتي برسيدم بستوري يک چند همي بودم چون مرغک بي پر) (ناصر خسرو) - 2 تحبيب دلسوزي و ترحم : (پس از گريه مرد پراکنده روز بدو گفت کاي مامک دلفروز) (گلستان) - 3 لطافت ظرافت : (تاتو نيايي ننمايند هيچ دختر کان رويکها از حجاب) . (ناصر خسرو) - 4 تحقير توهين : (چون زبون کرد آن جهودک جمله را فتنه اي انگيخت از مکر ودها) . (مثنوي) - 5 تقليل اندکي : (او را چيزکي دادندي و تيمار کي داشتندي) . (مرغ که آبکي خورد سر سوي آسمان کند گويي اشارتيست اين بهر دعاي شاه را) . (خاقاني) - 6 کوتاهي : (گر من شبکي زان تو باشم چه شود ک خاري ز گلستان تو باشم چه شود ک) (سعدي) - 7 اسم آلت سازد : غلطک (غلتک) . - 8 نسبت و تشبيه : پشتک دستک ناخنک . - 9 اسم صوت سازد : بد بدک سوتک غرغرک فشک (فشنگ) . - 10 از صفت اسم سازد : زردک سرخک کالک گرمک . - 11 از فعل اسم سازد : بندک کندک (خندق) . - 12 افاده ء مکان و جايگاه کند : انجيرک (دهي در کرمانشاه) بادامک (دهي در قزوين و جاهاي ديگر) بيدک (نام چند آبادي از جمله در فارس و دماوند) . - 13 معني همچون و سان و گونه مانند آن دهد : (دوش متواريک بوقت سحر اندر آمد بخيمه آن دلبر) . (فرخي) (يعني : متواري گونه چون متواري) . - 14 گاه افاده ء معرفه کند (بجاي الف و لام در عربي) : (مردک آمد شما نبوديد) . } دخترک نزديک بود بحوض بيفتد . { k. ك k k k k k
کلمه «ک» در زبان فارسی، حرفی است که بهتنهایی معانی خاصی ندارد و معمولاً بهعنوان یکی از حروف الفبای فارسی به کار میرود. اما در برخی موارد، «ک» به عنوان پسوند یا حرف اضافه به کار میرود و قواعد خاصی در نوشتار و نگارش آن وجود دارد. در اینجا به برخی از این قواعد اشاره میکنم:
حرف اضافه «ک»: در فارسی، وقتی از «ک» به عنوان حرف اضافه استفاده میشود، معمولاً به معنای «از» یا «به» است و با اسم بعد از خود بهکار میرود. مثلاً:
«کتاب ک علی» (کتاب علی)
نحوه نوشتن «ک»:
در متنهای رسمی و ادبی، بهتر است که از «ک» بهصورت جدا و بدون فاصله نوشته شود، مگر اینکه در دستوری خاص به صورت دیگر به کار برود.
در برخی محاورهها، ممکن است به صورت «كَ» یا «کَ» برای تاکید یا تفکیک صدا به کار رود.
قواعد نگارش:
هنگام استفاده از «ک» در پایان جملات یا عبارات، باید دقت کرد که معانی متغیر یا تخصصی ایجاد نشود.
در متون علمی و ادبی، باید به شکل و قواعد خاص نگارش توجه کرد و از استفاده نادرست یا بیمورد از «ک» خودداری کرد.
کاربرد در گویشها: قدرت «ک» در برخی از گویشها یا لهجهها ممکن است تغییر کند، بنابراین آموختن و آشنایی با این موارد نیز مهم است.
اگر سوال خاصتری درباره کاربرد و قواعد «ک» دارید، خوشحال میشوم که پاسخ دهم!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
کتابی که دیروز خریدم، بسیار جذاب و آموزنده است.
کودکان در پارک مشغول بازی و خنده بودند.
کرهی زمین خانهی تمامی موجودات زنده است و باید از آن محافظت کنیم.