کاندیدا
licenseمعنی کلمه کاندیدا
معنی واژه کاندیدا
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | داوطلب، كانديد، نامزد | ||
انگلیسی | candidate | ||
عربی | مرشح، المرشح عن، مرشح لمنصب، مُرَشَّح | ||
ترکی | aday | ||
فرانسوی | candidat | ||
آلمانی | kandidat | ||
اسپانیایی | candidato | ||
ایتالیایی | candidato | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "کاندیدا" که به معنی نامزد یا داوطلب مورد استفاده قرار میگیرد، از واژههای زبانهای دیگر به فارسی وارد شده است و به همین دلیل نوعی کاربرد خاص در زبان فارسی دارد. در نوشتار و گفتار فارسی، رعایت چند نکته نگارشی و قواعدی برای استفاده از این کلمه مهم است:
بهطور کلی، توجه به قواعد نگارشی و استفاده درست از واژه "کاندیدا" میتواند به ارتقاء کیفیت نگارش و ارتباطات کمک کند. | ||
واژه | کاندیدا | ||
معادل ابجد | 90 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
تلفظ | [kāndidā] | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [فرانسوی: candidat] | ||
مختصات | (اِ.) | ||
آواشناسی | kAndidA | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی کاندیدا | ||
پخش صوت |
نامزد، داوطلب کلمه "کاندیدا" که به معنی نامزد یا داوطلب مورد استفاده قرار میگیرد، از واژههای زبانهای دیگر به فارسی وارد شده است و به همین دلیل نوعی کاربرد خاص در زبان فارسی دارد. در نوشتار و گفتار فارسی، رعایت چند نکته نگارشی و قواعدی برای استفاده از این کلمه مهم است: نقطهگذاری: به هنگام استفاده از این کلمه در جملات، باید به قواعد مربوط به نقطهگذاری توجه کرد. مثلاً اگر "کاندیدا" در انتهای جمله بیاید، باید با یک نقطه تمام شود. جمع: جمع کلمه "کاندیدا" به صورت "کاندیداها" است. بنابراین در مواقعی که به تعداد بیشتری اشاره میکنیم، باید به این شکل از آن استفاده کنیم. نحوه به کارگیری: به عنوان یک اسم، "کاندیدا" معمولاً به دنبال فعلی قرار میگیرد که نشاندهنده وضعیت یا عملکرد آن فرد باشد. مثلاً "او کاندیدای انتخابات است." حساسیت نسبت به معانی: با توجه به اینکه "کاندیدا" در زمینههای مختلفی مانند سیاست، تحصیلات و... به کار میرود، باید دقت کرد که در متن مورد نظر، معنا و مفهوم صحیحی از آن استخراج شود. بهطور کلی، توجه به قواعد نگارشی و استفاده درست از واژه "کاندیدا" میتواند به ارتقاء کیفیت نگارش و ارتباطات کمک کند.
داوطلب، كانديد، نامزد
candidate
مرشح، المرشح عن، مرشح لمنصب، مُرَشَّح
aday
candidat
kandidat
candidato
candidato