گله کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه گله کردن
معنی واژه گله کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | grumble, gripe, blame, carp | ||
عربی | تذمر، دمدم، هر، شكا، رغاء الجمل، دمدمة، التذمر | ||
مرتبط | غرغر کردن، ژکیدن، نق نق زدن، گرفتن، شکوه کردن، محکم گرفتن، با مشت گرفتن، مقصر دانستن، سرزنش کردن، ملامت کردن، عیب جویی کردن از، انتقاد کردن، عیب جویی کردن، از روی خرده گیری صحبت کردن | ||
واژه | گله کردن | ||
معادل ابجد | 329 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی گله کردن | ||
پخش صوت |
شکايت کردن شکوه کردن :
پس (طبيب) پيش پيغمبر آمد
عليه السلام گله کرد که مرين بنده را
براي معالجت اصحاب بخدمت فرستاده اند و
در اين مدت کسي التفاتي نکرد .
grumble, gripe, blame, carp
تذمر، دمدم، هر، شكا، رغاء الجمل، دمدمة، التذمر
غرغر کردن، ژکیدن، نق نق زدن، گرفتن، شکوه کردن، محکم گرفتن، با مشت گرفتن، مقصر دانستن، سرزنش کردن، ملامت کردن، عیب جویی کردن از، انتقاد کردن، عیب جویی کردن، از روی خرده گیری صحبت کردن