گوی شدن
licenseمعنی کلمه گوی شدن
معنی واژه گوی شدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | كرة، حفلة راقصة، رصاصة، نزهة، جسم مستدير من الإنسان، لعبة من ألعاب الكرة، تكور، كور، كتل | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) قواعد فارسی و نگارشی برای کلمه «گوی شدن» به موارد زیر اشاره دارد:
این نکات میتوانند به فهم بهتر و کاربرد صحیح واژه «گوی شدن» کمک کنند. | ||
واژه | گوی شدن | ||
معادل ابجد | 390 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی گوی شدن | ||
پخش صوت |
سربرزانو نهادن و پشت خم دادن و مراقبه که کنايه از سر به قواعد فارسی و نگارشی برای کلمه «گوی شدن» به موارد زیر اشاره دارد: تقسیم واژه: "گوی شدن" متشکل از دو جزء است: "گوی" که به معنی دایره، گوی یا شیء گرد است و "شدن" که فعل است و به معنی تغییر حالت یا وضعیت به کار میرود. معنی: در ترکیب "گوی شدن"، معمولاً به معنای تبدیل شدن به یک گوی یا وارد شدن به شرایطی که شبیه به گوی باشد، به کار میرود. این ترکیب میتواند در متون ادبی و استعاری نیز معناهای عمیقتری داشته باشد. قانون املایی: "گوی شدن" به درستی نوشته شده و از نظر املایی صحیح است. به هیچ شکلی نیازی به تفکیک بیشتر یا تغییرات املایی ندارد. نشانهگذاری: استفاده از نشانهگذاری در جملاتی که "گوی شدن" در آن به کار میرود، بسته به متن و ساختار جمله ممکن است متفاوت باشد. در جملههای توصیفی یا ادبی میتوان از کاما (،) و سایر نشانهها برای تفکیک عبارات استفاده کرد. این نکات میتوانند به فهم بهتر و کاربرد صحیح واژه «گوی شدن» کمک کنند.
زانو نهادن و بمراقبه رفتن باشد، خميده شدن، دو تا شدن
كرة، حفلة راقصة، رصاصة، نزهة، جسم مستدير من الإنسان، لعبة من ألعاب الكرة، تكور، كور، كتل