لاف
licenseمعنی کلمه لاف
معنی واژه لاف
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | ادعا، تفاخر، چاخان، خودستايي، دعوي، رجز، گزافه گويي، مبالغه گويي، هرزه درايي | ||
انگلیسی | brag, boast, jactitation, flatulence, flatulency, gash, jactation, vainglory, self-glorification, laf | ||
عربی | تفاخر، فاخر، تباهى، تبجح، متبجح، مفخرة، تباه، المتفاخر، البراغ لعبة، رائع | ||
مرتبط | رجز خوانی، مباهات، خود ستا، لافزنی، دعوی دروغ، ادعای پوچ، نفخ شکم، بادشکم، باد، طمطراق، جای زخم در صورت، بریدگی، زخم، خود ستایی، غرور، گزاف، فیس، بزرگ شماری خود | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "لاف" در زبان فارسی به معنای سخن گزاف و یا ادعای بزرگ بدون پشتوانه است. در زیر به برخی از نکات نگارشی و قواعد زبانی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوانید به شکل صحیح و مؤثری از کلمه "لاف" در نوشتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | لاف | ||
معادل ابجد | 111 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | lāf | ||
ترکیب | (اسم) | ||
مختصات | (اِ.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی لاف | ||
پخش صوت |
خودستايي بدروغ، خويشتن ستائي بدروغ کلمه "لاف" در زبان فارسی به معنای سخن گزاف و یا ادعای بزرگ بدون پشتوانه است. در زیر به برخی از نکات نگارشی و قواعد زبانی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: صوت و شکل نگارش: کلمه "لاف" به طور صحیح با "ل" و "ف" نوشته میشود و نیازی به تغییر یا استفاده از حروف دیگری ندارد. استفاده در جملات: این کلمه معمولاً به صورت اسم به کار میرود. برای مثال: ترکیبها و عبارات مربوط: میتوان این کلمه را در ترکیبهایی مثل "لاف زدن" یا "لافزن" استفاده کرد، که به معنای سخن گفتن بیمورد و بزرگنمایی بدون واقعیات است. توجه به نوع جمله: زمان و نوع جملاتی که در آنها از "لاف" استفاده میکنید میتواند تاثیر بر روی ساختار جملات بگذارد. مثلاً: با رعایت این نکات، میتوانید به شکل صحیح و مؤثری از کلمه "لاف" در نوشتار خود استفاده کنید.
ادعا، تفاخر، چاخان، خودستايي، دعوي، رجز، گزافه گويي، مبالغه گويي، هرزه درايي
brag, boast, jactitation, flatulence, flatulency, gash, jactation, vainglory, self-glorification, laf
تفاخر، فاخر، تباهى، تبجح، متبجح، مفخرة، تباه، المتفاخر، البراغ لعبة، رائع
رجز خوانی، مباهات، خود ستا، لافزنی، دعوی دروغ، ادعای پوچ، نفخ شکم، بادشکم، باد، طمطراق، جای زخم در صورت، بریدگی، زخم، خود ستایی، غرور، گزاف، فیس، بزرگ شماری خود