لسان
licenseمعنی کلمه لسان
معنی واژه لسان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- زبان 2- سخن، كلام، گفتار 3- لغت | ||
انگلیسی | language, lecture | ||
عربی | لغة، أسلوب، لسان، لهجة | ||
ترکی | dil | ||
فرانسوی | la langue | ||
آلمانی | die zunge | ||
اسپانیایی | la lengua | ||
ایتالیایی | la lingua | ||
مرتبط | زبان، کلام، تکلم، سخنگویی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "لسان" در زبان فارسی به معنای زبان یا گفتار است و از جمله واژههای کاربردی در ادبیات و زبانشناسی به شمار میآید. در زیر به برخی قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
با رعایت این نکات، میتوانید کلمه "لسان" را به درستی در متون خود به کار ببرید. | ||
واژه | لسان | ||
معادل ابجد | 141 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | lesān | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمع: اَلسِنَة و السُن] | ||
مختصات | (لِ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | lesAn | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی لسان | ||
پخش صوت |
زبان، مفصل، گوشت پاره متحرکي که درون دهان واقع است کلمه "لسان" در زبان فارسی به معنای زبان یا گفتار است و از جمله واژههای کاربردی در ادبیات و زبانشناسی به شمار میآید. در زیر به برخی قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: نحوه نوشتن: "لسان" بهعنوان یک اسم با حروف زیر نوشته میشود: ل، س، ا، ن. تلفظ: تلفظ صحیح آن "lesān" است و معمولاً در زبانهای عربی و فارسی به کار میرود. معنا: این واژه عمدتاً در متون ادبی، فلسفی و دینی به کار میرود و معانی مختلفی از جمله زبان، بیان، و سخن را دارد. استفاده در ترکیبات: "لسان" میتواند در ترکیبات مختلف به کار برود، مانند "لسان حال" به معنای حال و بیان میانه واژه یا مفهوم، و "لسان قوم" به معنای زبان یک قوم خاص. مفرد و جمع: "لسان" به صورت مفرد است و شکل جمع آن "السنه" یا "السِنَه" در زبان عربی است. اما در فارسی، واژه "زبان" بیشتر برای جمع استفاده میشود. قواعد صرفی: "لسان" معمولاً بهعنوان اسم نکره به کار میرود و در جملات مختلف ممکن است به کلمات دیگر نیز وابسته شود. با رعایت این نکات، میتوانید کلمه "لسان" را به درستی در متون خود به کار ببرید.
1- زبان
2- سخن، كلام، گفتار
3- لغت
language, lecture
لغة، أسلوب، لسان، لهجة
dil
la langue
die zunge
la lengua
la lingua
زبان، کلام، تکلم، سخنگویی