اعلام کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه اعلام کردن
معنی واژه اعلام کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | declare, promulgate, notify, blazon, acclaim, enunciate, exclaim, herald, announce | ||
عربی | أعلن، صرح، ظهر، أكد، أعلن بشكل عام، يعلن | ||
مرتبط | اظهار کردن، گفتن، اظهار داشتن، اعلان کردن، شناساندن، ترویج کردن، انتشار دادن، اگاه ساختن، اعلام داشتن، اخطار کردن، اگاهی دادن، جلوه دادن، اراستن، منتشر کردن، ادعا کردن، افرین گفتن، جارکشیدن، ندا دادن، لله یا فریاد کردن, کف زدن، صریحا گفتن، تلفظ کردن، بانگ زدن، بعموم اگهی دادن، از روی تعجب فریاد زدن، راهنمایی کردن، از امدن یا وقوع چیزی خبر دادن | ||
واژه | اعلام کردن | ||
معادل ابجد | 416 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اعلام کردن | ||
پخش صوت |
نيوکنيدن
(مصدر) اعلان کردن آگاه کردن .
declare, promulgate, notify, blazon, acclaim, enunciate, exclaim, herald, announce
أعلن، صرح، ظهر، أكد، أعلن بشكل عام، يعلن
اظهار کردن، گفتن، اظهار داشتن، اعلان کردن، شناساندن، ترویج کردن، انتشار دادن، اگاه ساختن، اعلام داشتن، اخطار کردن، اگاهی دادن، جلوه دادن، اراستن، منتشر کردن، ادعا کردن، افرین گفتن، جارکشیدن، ندا دادن، لله یا فریاد کردن, کف زدن، صریحا گفتن، تلفظ کردن، بانگ زدن، بعموم اگهی دادن، از روی تعجب فریاد زدن، راهنمایی کردن، از امدن یا وقوع چیزی خبر دادن