لیدر
licenseمعنی کلمه لیدر
معنی واژه لیدر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | پيشوا، رئيس، رهبر، زعيم، قايد، مقتدا | ||
انگلیسی | fuehrer, fuhrer, pilot, leader | ||
عربی | قائد | ||
ترکی | önder | ||
فرانسوی | chef | ||
آلمانی | führer | ||
اسپانیایی | líder | ||
ایتالیایی | capo | ||
مرتبط | پیشوا وشخص مقتدر، خلبان، پیلوت، خلبان هواپیما، راننده کشتی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "لیدر" در زبان فارسی به معنای "رهبر" به کار میرود و معمولاً به عنوان واژهای از زبان انگلیسی (leader) وارد فارسی شده است. در استفاده از این کلمه، باید به چند نکته توجه کرد:
با رعایت این نکات میتوان به طور مؤثر و مناسب از کلمه "لیدر" در نگارشهای مختلف استفاده کرد. | ||
واژه | لیدر | ||
معادل ابجد | 244 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | lider | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم، صفت) [انگلیسی: Leader] | ||
مختصات | (دِ) [ انگ . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | lider | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی لیدر | ||
پخش صوت |
کلمه انگليسي بمعني رهبر، قائد، پيشوا کلمه "لیدر" در زبان فارسی به معنای "رهبر" به کار میرود و معمولاً به عنوان واژهای از زبان انگلیسی (leader) وارد فارسی شده است. در استفاده از این کلمه، باید به چند نکته توجه کرد: ردیف واژهها: در متون رسمی و ادبی، بهتر است از معادلهای فارسی مانند "رهبر" یا "سرپرست" استفاده شود. اما در متون غیررسمی یا تخصصی، میتوان از "لیدر" استفاده کرد. جنس کلمه: "لیدر" واژهای مذکر است، و اگر بخواهید به رهبرانی با جنسیت مؤنث اشاره کنید، میتوانید از عبارات مانند "رهبر زن" یا "زنی که ليدر است" استفاده کنید. نحوه نوشتن: استفاده از "لیدر" با حروف فارسی به صورت «لیدر» صحیح است. در نگارش، بهتر است از الفبای فارسی استفاده شود و در صورتی که استفاده از واژههای غیر فارسی مجاز است، حروف الفبای انگلیسی نیز میتواند استفاده شود. جملات و ساختار: هنگام استفاده از کلمه "لیدر"، مانند سایر کلمات، باید ساختار جملات را رعایت کنید. به عنوان مثال: "او یک ليدر فوقالعاده است" یا "شرکت به دنبال یک لیدر جدید است." با رعایت این نکات میتوان به طور مؤثر و مناسب از کلمه "لیدر" در نگارشهای مختلف استفاده کرد.
پيشوا، رئيس، رهبر، زعيم، قايد، مقتدا
fuehrer, fuhrer, pilot, leader
قائد
önder
chef
führer
líder
capo
پیشوا وشخص مقتدر، خلبان، پیلوت، خلبان هواپیما، راننده کشتی