متحد
licenseمعنی کلمه متحد
معنی واژه متحد
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | موتلف، متفق، هماهنگ، هم پيمان، هم دل، همراه، هم راي، هم عهد | ||
متضاد | متخاصم، مخالف | ||
انگلیسی | united, unified, allied, integrated, federate, confederate, conjunct, married | ||
عربی | موحد، متحد، مرتبط، موصول، ملتحم، متكتل، متآلف، متصل | ||
مرتبط | پیوسته، متشکلازقطعات مرتبط، منسوب، وابسته، هم پیمان، متفق، موتلف، متصل، بهم پیوسته، متاهل، شوهردار، عروسی کرده | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "متحد" در زبان فارسی به معنای "یکپارچه" یا "همراه" استفاده میشود. در نگارش و استفاده از این واژه، چند نکته وجود دارد که باید مد نظر قرار گیرد:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و به زیبایی از کلمه "متحد" در نگارشهای فارسی خود استفاده کنید. | ||
واژه | متحد | ||
معادل ابجد | 452 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | mottahed | ||
ترکیب | (صفت) [عربی، جمع: متحدین] | ||
مختصات | (مُ تَّ حِ) [ ع . ] (اِفا.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی متحد | ||
پخش صوت |
متفق پيوسته و موافقت کرده و يکي شده کلمه "متحد" در زبان فارسی به معنای "یکپارچه" یا "همراه" استفاده میشود. در نگارش و استفاده از این واژه، چند نکته وجود دارد که باید مد نظر قرار گیرد: جنس و شمار: "متحد" یک صفت است که میتواند برای توصیف اسمهای جمع یا مفرد به کار رود. به عنوان مثال: "کشورهای متحد" یا "ملت متحد". تطابق در جنس و شمار: اگر بخواهید این کلمه را به صورت مؤنث یا جمع به کار ببرید، باید به شکل "متحده" یا "متحدین" تغییر دهید. نوشتار صحیح: برای نوشتن این واژه، دقت کنید که از نشانهها و املای صحیح استفاده کنید. این کلمه به صورت "متحد" نوشته میشود و نیازی به علامت خاصی ندارد. استفاده در جملات: میتوانید از "متحد" در جملات مختلف استفاده کنید. به عنوان مثال: با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و به زیبایی از کلمه "متحد" در نگارشهای فارسی خود استفاده کنید.
موتلف، متفق، هماهنگ، هم پيمان، هم دل، همراه، هم راي، هم عهد
متخاصم، مخالف
united, unified, allied, integrated, federate, confederate, conjunct, married
موحد، متحد، مرتبط، موصول، ملتحم، متكتل، متآلف، متصل
پیوسته، متشکلازقطعات مرتبط، منسوب، وابسته، هم پیمان، متفق، موتلف، متصل، بهم پیوسته، متاهل، شوهردار، عروسی کرده