متلون
licenseمعنی کلمه متلون
معنی واژه متلون
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- رنگارنگ، رنگين 2- مختلف، گوناگون 3- متغير، دمدمي، سست راي | ||
متضاد | يكرنگ، همرنگ | ||
انگلیسی | mercurial, erratic, fickle, freakish, instable, particolored, particoloured, protean, meton | ||
عربی | زئبقي، عطاردي، متقلب | ||
ترکی | matlon | ||
فرانسوی | matlon | ||
آلمانی | matlon | ||
اسپانیایی | matlón | ||
ایتالیایی | matlon | ||
مرتبط | تند، چالاک، سیمابی، جیوه دار، متغیر، نامنظم، دمدمی مزاج، سر گردان، بی ثبات، بی وفا، دمدمی، لوس، عجیب و غریب، بوالهوس، نااستوار، بی استحکام، مست، متزلزل، ابلق، شکل پذیر | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "متلون" به معنای "تغییر پذیر" یا "متغیر" است و در زبان فارسی به شکلهای مختلفی میتواند مورد استفاده قرار گیرد. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و نحوه استفاده از آن اشاره میشود:
با رعایت این نکات و قواعد، میتوانید از کلمه "متلون" به درستی و در متنهای مختلف بهره ببرید. | ||
واژه | متلون | ||
معادل ابجد | 526 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | mote(a)lavven | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی: متَلوّن] | ||
مختصات | (مُ تَ لَ وِّ) [ ع . ] (اِفا.) | ||
آواشناسی | motelavven | ||
الگوی تکیه | WWWS | ||
شمارگان هجا | 4 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی متلون | ||
پخش صوت |
رنگ برنگ شونده کلمه "متلون" به معنای "تغییر پذیر" یا "متغیر" است و در زبان فارسی به شکلهای مختلفی میتواند مورد استفاده قرار گیرد. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و نحوه استفاده از آن اشاره میشود: نوشتار صحیح: جنس و مفرد/جمع: ترکیبها: فعل و حرف اضافه: با رعایت این نکات و قواعد، میتوانید از کلمه "متلون" به درستی و در متنهای مختلف بهره ببرید.
1- رنگارنگ، رنگين
2- مختلف، گوناگون
3- متغير، دمدمي، سست راي
يكرنگ، همرنگ
mercurial, erratic, fickle, freakish, instable, particolored, particoloured, protean, meton
زئبقي، عطاردي، متقلب
matlon
matlon
matlon
matlón
matlon
تند، چالاک، سیمابی، جیوه دار، متغیر، نامنظم، دمدمی مزاج، سر گردان، بی ثبات، بی وفا، دمدمی، لوس، عجیب و غریب، بوالهوس، نااستوار، بی استحکام، مست، متزلزل، ابلق، شکل پذیر