افروختن
licenseمعنی کلمه افروختن
معنی واژه افروختن
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| مترادف | برافروختن، روشن كردن، شعلهور كردن، گرا، مشتعل كردن | ||
| متضاد | اطفا | ||
| انگلیسی | fire, follow | ||
| عربی | حريق، إطلاق النار، نار، غضب، شعلة، حماس، طلقة، حماسة، وقود، أطلق، فصل، أحرق، قتل، أشعل، رد بالنار، تلفظ بقوة، سخن قليلا، زاد النار إشتعالا، ثور | ||
| ترکی | tutuşturmak | ||
| فرانسوی | enflammer | ||
| آلمانی | entzünden | ||
| اسپانیایی | encender | ||
| ایتالیایی | accendere | ||
| مرتبط | شلیک کردن، اتش زدن، بیرون کردن، انگیختن، زبانه کشیدن | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "افروختن" در زبان فارسی به معنای روشن کردن آتش یا شعلهور کردن است و از نظر قواعد فارسی و نگارشی، نکات زیر را می‌توان درباره این کلمه مطرح کرد:
این نکات می‌تواند شما را در درک و استفاده از کلمه "افروختن" کمک کند. | ||
| واژه | افروختن | ||
| معادل ابجد | 1337 | ||
| تعداد حروف | 7 | ||
| تلفظ | 'afruxtan | ||
| ترکیب | (مصدر متعدی) [پهلوی: afrōxtan] ‹افروزیدن› | ||
| مختصات | (اَ تَ) [ په . ] | ||
| منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
| نمایش تصویر | معنی افروختن | ||
| پخش صوت | |||
روشن کردن آتش و چراغ کلمه "افروختن" در زبان فارسی به معنای روشن کردن آتش یا شعلهور کردن است و از نظر قواعد فارسی و نگارشی، نکات زیر را می‌توان درباره این کلمه مطرح کرد: خانواده واژگانی: "افروختن" از ریشه "فروختن" به معنای "جذب و روشن کردن" گرفته شده‌است. واژه‌های مرتبط با آن ممکن است شامل "افروختگی" (حالت روشنایی) و "افروخته" (روشن و شعلهور) باشند. صرف و نحو: این فعل در زمان‌ها و حالت‌های مختلف صرف می‌شود. به‌عنوان‌مثال: قواعد نگارشی: استفاده ادبی: "افروختن" در شعر و نثر فارسی می‌تواند به عنوان یک استعاره یا تصویر معنایی به کار رود. برای نمونه، افروختن عشق یا روح می‌تواند به معنای جان دادن به احساسات یا شخصیت باشد. این نکات می‌تواند شما را در درک و استفاده از کلمه "افروختن" کمک کند.
برافروختن، روشن كردن، شعلهور كردن، گرا، مشتعل كردن
اطفا
fire, follow
حريق، إطلاق النار، نار، غضب، شعلة، حماس، طلقة، حماسة، وقود، أطلق، فصل، أحرق، قتل، أشعل، رد بالنار، تلفظ بقوة، سخن قليلا، زاد النار إشتعالا، ثور
tutuşturmak
enflammer
entzünden
encender
accendere
شلیک کردن، اتش زدن، بیرون کردن، انگیختن، زبانه کشیدن
