مجعد
licenseمعنی کلمه مجعد
معنی واژه مجعد
moja''ad
curly
|
مجعد
مترادف:
انبوه، پرچين وشكن، پيچيده، پرپيچ وتاب، جعودت، فردار، مرغول، وزوز
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت) [عربی]
مختصات:
(مُ جَ عَّ) [ ع . ] (اِمف .)
الگوی تکیه:
WWS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
moja''ad
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
117
شمارگان هجا:
3
دیگر زبان ها
انگلیسی
curly | frizzy , crisp , frizzly , crispy
ترکی
kıvırcık
فرانسوی
bouclé
آلمانی
lockig
اسپانیایی
ondulado
ایتالیایی
riccio
عربی
مجعد | جعد الشعر , معقوص
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "مجعد" در زبان فارسی به معنای "پُر پیچ و تاب" یا "موجدار" است و غالباً برای توصیف موها یا سطوحی که شکل خاصی دارند، به کار میرود. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و دستوری مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
-
نوشتار صحیح: کلمه "مجعد" باید به همین شکل نوشته شود و از نگارش غلط مانند "مجعّد" پرهیز شود.
-
صرف و نحو: این کلمه به عنوان صفت به کار میرود و میتواند به صورت مؤنث (مجعده) نیز صرف شود. برای مثال:
- موهای مجعد (مذکر)
- موهای مجعده (مؤنث)
-
تطابق: در جملات، تطابق بین صفت و اسم باید رعایت شود. به عنوان مثال:
- این دختر موهای مجعدی دارد. (موها - جمع، مجعد - جمع)
- این مرد موهای مجعد دارد. (موها - جمع، مجعد - جمع)
-
قیدها: برای تقویت و توصیف بیشتر میتوان از قیدهایی مانند "بسیار"، "خیلی" و ... استفاده کرد:
- او موهای بسیار مجعدی دارد.
- استفاده در جملات: میتوان کلمه مجعد را در جملات مختلف به کار برد. به عنوان مثال:
- او همیشه موهایش را به صورت مجعد آرایش میکند.
- در روزهای مرطوب، موهای من بیشتر مجعد میشود.
این نکات میتواند به درک و استفاده صحیح از کلمه "مجعد" در زبان فارسی کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- موهای او به قدری مجعد بود که همیشه نیاز به رسیدگی داشت.
- درختان جنگل، با برگهای مجعد و رنگارنگ، زیبایی خاصی به طبیعت بخشیده بودند.
- بافت پارچهاش مجعد و نرم بود و برای دوخت لباسهای راحتی بسیار مناسب به نظر میرسید.