افسرده
licenseمعنی کلمه افسرده
معنی واژه افسرده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آزرده، اندوهگين، اندوهناك، بيحال، پريشانحال، پژمان، پژمرده، خمود، دلتنگ، دلمرده، رنجيده، غمگين، غمناك، گرفته، متاثر، محزون، ملول، نژند | ||
انگلیسی | depressed,pensive,gloomy,downbeat,dejected,cheerless,hypochondriac,downhearted,broody,glum,heartless,saturnine,withering,woebegone,heavy-hearted,low-spirited | ||
عربی | محبَط | ||
ترکی | bunalımlı | ||
فرانسوی | déprimé | ||
آلمانی | deprimiert | ||
اسپانیایی | deprimido | ||
ایتالیایی | depresso | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "افسرده" در زبان فارسی به عنوان صفت و همچنین به عنوان یک حالت و ویژگی از افراد استفاده میشود. در بررسی قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه، موارد زیر قابل توجه است:
زمینههای استفاده از این کلمه میتواند در ادبیات، روانشناسی و مباحث اجتماعی گسترش یابد و در هر زمینهای به نیاز به درک عمیقتری از احساسات انسانی اشاره دارد. | ||
واژه | افسرده | ||
معادل ابجد | 350 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | 'afsorde | ||
نوع | اسم | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) ‹فسرده› | ||
مختصات | (اَ سُ دِ) (ص مف .) | ||
آواشناسی | 'afsorde | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی افسرده | ||
پخش صوت |
- 1 پژمرده . - 2 اندوهگين . کلمه "افسرده" در زبان فارسی به عنوان صفت و همچنین به عنوان یک حالت و ویژگی از افراد استفاده میشود. در بررسی قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه، موارد زیر قابل توجه است: معنی و مفهوم: "افسرده" به معنای ناراحت، غمگین و بیروح است و معمولاً به حالتی اشاره دارد که فرد از لحاظ روحی به شدت دچار ناراحتی و اضطراب شده باشد. نحوه استفاده: اعمال تجزیهوتحلیل: قواعد نگارشی: اندازهگیری منفی: زمینههای استفاده از این کلمه میتواند در ادبیات، روانشناسی و مباحث اجتماعی گسترش یابد و در هر زمینهای به نیاز به درک عمیقتری از احساسات انسانی اشاره دارد.
- 3 يخ بسته منجمد . - 4 دلسرد .
آزرده، اندوهگين، اندوهناك، بيحال، پريشانحال، پژمان، پژمرده، خمود، دلتنگ، دلمرده، رنجيده، غمگين، غمناك، گرفته، متاثر، محزون، ملول، نژند
depressed,pensive,gloomy,downbeat,dejected,cheerless,hypochondriac,downhearted,broody,glum,heartless,saturnine,withering,woebegone,heavy-hearted,low-spirited
محبَط
bunalımlı
déprimé
deprimiert
deprimido
depresso