محصور
license
98
1667
100
معنی کلمه محصور
معنی واژه محصور
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | بسته، تحديد، حصاردار، شهربند، محاصره، محدود | ||
انگلیسی | restricted, surrounded, closed, pent, besieged, enclosed | ||
عربی | مقيد، محدود | ||
مرتبط | منحصر، در مضیقه، محاط، مسدود، محرمانه، فراز، مقید | ||
واژه | محصور | ||
معادل ابجد | 344 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | mahsur | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] | ||
مختصات | (مَ) [ ع . ] (اِمف .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی محصور | ||
پخش صوت |
احاطه کرده شده ، شهر بند شده
بسته، تحديد، حصاردار، شهربند، محاصره، محدود
restricted, surrounded, closed, pent, besieged, enclosed
مقيد، محدود
منحصر، در مضیقه، محاط، مسدود، محرمانه، فراز، مقید