محصور کردن
licenseمعنی کلمه محصور کردن
معنی واژه محصور کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- ديوار كشيدن، حصاردار كردن 2- فراگرفتن، احاطه كردن | ||
عربی | ضمن، حصر، طوق، سيج، رفق في مغلف، توحد، إنطوى على، قطاع، اشتمل، أرفق | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "محصور کردن" به معنای محبوس یا محدود کردن چیزی در یک فضا یا چارچوب مشخص است. از نظر قواعد زبان فارسی و نگارش، نکات زیر میتواند در استفاده از این کلمه مفید باشد:
با رعایت این نکات، میتوانید به راحتی از کلمه "محصور کردن" در جملات خود استفاده کنید. | ||
واژه | محصور کردن | ||
معادل ابجد | 618 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی محصور کردن | ||
پخش صوت |
خنجيستن گرد گرفتن پروستن کلمه "محصور کردن" به معنای محبوس یا محدود کردن چیزی در یک فضا یا چارچوب مشخص است. از نظر قواعد زبان فارسی و نگارش، نکات زیر میتواند در استفاده از این کلمه مفید باشد: صرف و نحو: "محصور کردن" یک ترکیب فعلی است که به صورت "فعل + مفعول" شکل گرفته است. در جملات، میتوان آن را به صورتهای مختلف صرف کرد، مثلاً "من محصور میکنم"، "او محصور کرد"، "محصور شده است" و غیره. فعل ماضی: اگر بخواهید از این کلمه در زمان گذشته استفاده کنید، باید از "محصور کردم"، "محصور شد" و ... استفاده کنید. تطابق فاعل و مفعول: در جملاتی که از این فعل استفاده میشود، دقت کنید که فاعل و مفعول با هم هماهنگ باشند. مثلاً "من فضای معینی را محصور کردم." استفاده در معانی مختلف: این کلمه میتواند در معانی مختلفی مورد استفاده قرار گیرد، از جمله در زمینههای اجتماعی، سیاسی و هنری. در انتخاب جملات، به بافت استفاده از این کلمه دقت کنید. با رعایت این نکات، میتوانید به راحتی از کلمه "محصور کردن" در جملات خود استفاده کنید.
(مصدر) احاطه کردن فرا گرفتن :
تگ اوگر کند عجب نبود
و هم را در صميم دل محصور .
(مسعود سعد)
1- ديوار كشيدن، حصاردار كردن
2- فراگرفتن، احاطه كردن
ضمن، حصر، طوق، سيج، رفق في مغلف، توحد، إنطوى على، قطاع، اشتمل، أرفق