مرج
license
98
1667
100
معنی کلمه مرج
معنی واژه مرج
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- مرز 2- چراگاه، مرغزار، علفزار، مرتع 3- چريدن | ||
واژه | مرج | ||
معادل ابجد | 243 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | marj | ||
ترکیب | (اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: مَرغ، جمع: مروج] (زیستشناسی) [قدیمی] | ||
مختصات | ( ~ .) [ معر. ] 1 - (اِ.) چراگاه . 2 - (مص م .) به چراگاه فرستادن چرنده . 3 - ( ~ .) (مص ل .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مرج | ||
پخش صوت |
پارسي تازي گشته مرغ چراگاه
پنيرک از گياهان
(اسم) پنيرک .
1- مرز
2- چراگاه، مرغزار، علفزار، مرتع
3- چريدن