جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mešt
fist  |

مشت

معنی: گره کردن پنجه ، قبضه ، چنگ، ضربت
410 | 0
مترادف: 1- پنجه دست گره شده 2- ضربه دست گره شده
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [قدیمی]
مختصات: (مِ) (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: moSt
منبع: فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد: 740
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
fist | handful , punch , clump , buffet , jab , cuff , knock
ترکی
yumruk
فرانسوی
le poing
آلمانی
die faust
اسپانیایی
el puño
ایتالیایی
il pugno
عربی
القبضة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مشت" در زبان فارسی به معنای دست بسته یا فشرده به کار می‌رود و واژه‌ای ساده و پرکاربرد است. در زیر به برخی قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه اشاره می‌شود:

  1. نویسه‌نگاری: کلمه "مشت" همیشه به همین شکل نوشته می‌شود و هیچ گونه علائم نگارشی (مانند تنوین یا جست‌خیز) ندارد.

  2. استفاده در جملات: "مشت" می‌تواند به عنوان اسم در جملات به کار رود. به عنوان مثال:

    • "او مشت خود را برای مبارزه آماده کرد."
    • "مشت او نشان از خشمش بود."
  3. قواعد جمع: جمع کلمه "مشت" به شکل "مشتی" است.

    • مثال: "او دو مشتی بر زمین زد."
  4. استفاده تشبیهی: این کلمه می‌تواند به عنوان یک تشبیه یا علامت به کار رود. مثلاً:

    • "دست او مانند مشت بسته بود."
  5. قواعد دستور زبان: این کلمه می‌تواند با حروف اضافه و دیگر واژگان ترکیب شود:
    • "در مشت او چیزی نبود."
    • "مشت او محکم بود."

توجه به معانی متعدد و ساختار جملات در استفاده از کلمه "مشت" می‌تواند به شفافیت نگارش کمک کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او با یک مشت محکم به کیسه بوکس ضربه زد و احساس قدرت کرد.
  2. پس از مشاجره، او احساس کرد که باید برای آرامش روحی‌اش مشت خود را کنترل کند.
  3. در بازی، او با مشت خود نشان داد که هیچ چیزی نمی‌تواند اراده‌اش را متوقف کند.

واژگان مرتبط: کوشش، کار، تنی چند، منگنه، مهر، ضربت مشت، قوت، استامپ، انبوه، دسته، ضربه سنگین، بوفه، رستوران، ضرب، قفسه جای ظرف، اشکاف، ضربت با چیز تیز، ضربت با مشت، دکمه سر دست، سیلی، سراستین، دست بند، سردست پیراهن مردانه، ضربت، صدای تغ تغ، درزدن، عیبجویی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری