مشتری شدن
license
98
1667
100
معنی کلمه مشتری شدن
معنی واژه مشتری شدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | patronize, becoming a customer | ||
عربی | عاضد، رعى، تفضل عليه، تعامل مع، حمى، ناصر، عامل بتسامح، تردد على، ساند، يناصر | ||
مرتبط | تشویق کردن، رئيس وار رفتار کردن، نگه داری کردن، ریاست کردن، سرپرستی کردن | ||
واژه | مشتری شدن | ||
معادل ابجد | 1304 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مشتری شدن | ||
پخش صوت |
خريدار شدن
(مصدر) خريدار چيزي بودن
patronize, becoming a customer
عاضد، رعى، تفضل عليه، تعامل مع، حمى، ناصر، عامل بتسامح، تردد على، ساند، يناصر
تشویق کردن، رئيس وار رفتار کردن، نگه داری کردن، ریاست کردن، سرپرستی کردن