مشتق
licenseمعنی کلمه مشتق
معنی واژه مشتق
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | اسم اشتقاق يافته، برگرفته، برآمده، جداگرديده | ||
انگلیسی | derivative, derived, isolated, insulate, paronymous, formative | ||
عربی | المشتق، مشتق، ثانوي، مشتقة اللفظ | ||
ترکی | türev | ||
فرانسوی | dérivé | ||
آلمانی | derivat | ||
اسپانیایی | derivado | ||
ایتالیایی | derivato | ||
مرتبط | اشتقاقی، فرعی، گرفته شده، ماخوذ، مجرد، هم ریشه، دارای وجه اشتقاق مشترک | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) در زبان فارسی، کلمه "مشتق" به معنای واژهای است که از واژه یا ریشهای دیگرDerived شدهاست. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی مربوط به آن، نکات زیر را مد نظر داشته باشید:
با توجه به این نکات، میتوانید به درستی و با روشی نگارشی سالم از واژه "مشتق" در متنها و نوشتههای خود استفاده کنید. | ||
واژه | مشتق | ||
معادل ابجد | 840 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | moštaq[q] | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم، صفت) [عربی: مشتقّ] | ||
مختصات | (ریاضی ) | ||
آواشناسی | moStaqq | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مشتق | ||
پخش صوت |
لفظي است که از لفظ ديگر گرفته شده و فارسيان در زبان فارسی، کلمه "مشتق" به معنای واژهای است که از واژه یا ریشهای دیگرDerived شدهاست. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی مربوط به آن، نکات زیر را مد نظر داشته باشید: استفاده درست از واژه: "مشتق" را در جملات جایی به کار ببرید که به مفهوم تغییر شکل یا derivation زبانشناختی اشاره میکنید. مثلاً: "واژهی 'کتابخوانی' مشتق از 'کتاب' است." نحوهی نوشتار: کلمه "مشتق" باید به صورت صحیح و بدون اشتباهات تایپی نوشته شود. این کلمه با حرف "م" آغاز میشود و به حروف دیگر به ترتیب زیر ادامه مییابد: ش، ت، ق. درج حروف اضافه: زمانی که بخواهید کلمه "مشتق" را در جملات دیگر به کار ببرید، حروف اضافه و ترکیبهای grammatical صحیح را رعایت کنید. مثلاً: "مشتقات این واژه متعدد است." توجه به همنشینی واژهها: در جملاتتان از همنشینی درست واژه "مشتق" با دیگر واژهها اطمینان حاصل کنید. به عنوان مثال: "مشتقات زبانی" یا "مشتقات ریاضی". با توجه به این نکات، میتوانید به درستی و با روشی نگارشی سالم از واژه "مشتق" در متنها و نوشتههای خود استفاده کنید.
بتخفيف هم آرند، کلمه گرفته شده از کلمه ديگر
اسم اشتقاق يافته، برگرفته، برآمده، جداگرديده
derivative, derived, isolated, insulate, paronymous, formative
المشتق، مشتق، ثانوي، مشتقة اللفظ
türev
dérivé
derivat
derivado
derivato
اشتقاقی، فرعی، گرفته شده، ماخوذ، مجرد، هم ریشه، دارای وجه اشتقاق مشترک