مصرف
licenseمعنی کلمه مصرف
معنی واژه مصرف
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | استعمال، استفاده، صرف، كاربرد | ||
انگلیسی | consumption, use, expenditure, utilization, waster, expenditures, expense, expenses, wasteful | ||
عربی | استهلاك، السل مرض، هزال تدريجي، ضنى | ||
ترکی | tüketim | ||
فرانسوی | consommation | ||
آلمانی | verbrauch | ||
اسپانیایی | consumo | ||
ایتالیایی | consumo | ||
مرتبط | زوال، مرض سل، کاربرد، فایده، خاصیت، هزینه، خرج، پرداخت، بر امد، بهره برداری، بکارگیری، بکارگرفتگی، بکار بری، مخارج، بی فایده، ولخرج، افراط کار، متلف | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "مصرف" در زبان فارسی به معنی استفاده یا بکارگیری یک چیز است و در متون مختلف به اشکال و مضامین متفاوتی مورد استفاده قرار میگیرد. در اینجا برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه آورده شده است:
با رعایت این نکات نگارشی میتوانید استفاده صحیح و مؤثری از کلمه "مصرف" در نوشتار و گفتار خود داشته باشید. | ||
واژه | مصرف | ||
معادل ابجد | 410 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | masraf | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی: مصرِف، جمع: مصارف] | ||
مختصات | (مَ رَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | masraf | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مصرف | ||
پخش صوت |
صرف کننده کلمه "مصرف" در زبان فارسی به معنی استفاده یا بکارگیری یک چیز است و در متون مختلف به اشکال و مضامین متفاوتی مورد استفاده قرار میگیرد. در اینجا برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه آورده شده است: نحوه نوشتن: کلمه "مصرف" با حرف "م" شروع میشود و بهطور صحیح باید با حروف فارسی نوشته شود. جنس کلمه: "مصرف" یک اسم است و به معنای استفاده یا بکارگیری چیزی به کار میرود. افعال مرتبط: از کلمه "مصرف" میتوان افعالی مانند "مصرف کردن" استفاده کرد. به عنوان مثال: "من آب را مصرف میکنم." ترکیبهای رایج: زبان رسمی و غیررسمی: در متون رسمی و علمی، "مصرف" معمولاً به شکل دقیق و روشن به کار میرود. در زبان غیررسمی، ممکن است به صورت محاورهای و با مفهومهای متفاوتی استفاده شود. نحوه استفاده در جملات: با رعایت این نکات نگارشی میتوانید استفاده صحیح و مؤثری از کلمه "مصرف" در نوشتار و گفتار خود داشته باشید.
خرج و صرف
استعمال، استفاده، صرف، كاربرد
consumption, use, expenditure, utilization, waster, expenditures, expense, expenses, wasteful
استهلاك، السل مرض، هزال تدريجي، ضنى
tüketim
consommation
verbrauch
consumo
consumo
زوال، مرض سل، کاربرد، فایده، خاصیت، هزینه، خرج، پرداخت، بر امد، بهره برداری، بکارگیری، بکارگرفتگی، بکار بری، مخارج، بی فایده، ولخرج، افراط کار، متلف