معدوم
licenseمعنی کلمه معدوم
معنی واژه معدوم
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | زايل، فاني، فنا، محو، نابود، نيست، هلاك، نابودگشته | ||
متضاد | هست موجود | ||
انگلیسی | extinct,nonexistent | ||
عربی | منقرض، هامد، منطفئ، لاغ، مندرس، بائد، ينقرض | ||
ترکی | yok olmuş | ||
فرانسوی | éteint | ||
آلمانی | ausgestorben | ||
اسپانیایی | extinguido | ||
ایتالیایی | estinto | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "معدوم" در زبان فارسی به معنای "از بین رفته"، "مخالف وجود" یا "ناپدید" است. در استفاده از این کلمه و قواعد نگارشی مرتبط با آن، نکات زیر را میتوان مد نظر قرار داد:
با رعایت این نکات میتوان از کلمه "معدوم" به صورت مؤثر و دقیق در نوشتههای خود استفاده کرد. | ||
واژه | معدوم | ||
معادل ابجد | 160 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | ma'dum | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی، مقابلِ موجود] | ||
مختصات | (مَ [ ع . ] (اِمف .) | ||
آواشناسی | ma'dum | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی معدوم | ||
پخش صوت |
نيست و نابود و چيزي که موجود نباشد کلمه "معدوم" در زبان فارسی به معنای "از بین رفته"، "مخالف وجود" یا "ناپدید" است. در استفاده از این کلمه و قواعد نگارشی مرتبط با آن، نکات زیر را میتوان مد نظر قرار داد: نحوه نوشتار: کلمه "معدوم" باید به صورت صحیح و بدون اشتباهات املایی نوشته شود. جذابیت معنایی: این کلمه معمولاً در متون علمی، فلسفی یا دینی استفاده میشود، بنابراین باید توجه داشت که در چه زمینهای از آن استفاده میشود تا با مفهوم مورد نظر همخوانی داشته باشد. نحوه استفاده در جمله: میتوان کلمه "معدوم" را هم به صورت صفت و هم به صورت اسم به کار برد. به عنوان مثال: نشانهگذاری: هنگام استفاده از این کلمه در جملات، به قواعد نشانهگذاری توجه کنید. مثلاً اگر از "معدوم" در جملات توصیفی استفاده میکنید، استعمال کاما یا نقطه باید درست باشد. سازگاری با دیگر کلمات: اطمینان حاصل کنید که کلمه "معدوم" با کلمات اطراف خود از نظر زبانشناسی همخوانی داشته باشد؛ مثلا، از لحاظ جنسیت، تعداد و حالت. با رعایت این نکات میتوان از کلمه "معدوم" به صورت مؤثر و دقیق در نوشتههای خود استفاده کرد.
زايل، فاني، فنا، محو، نابود، نيست، هلاك، نابودگشته
هست موجود
extinct,nonexistent
منقرض، هامد، منطفئ، لاغ، مندرس، بائد، ينقرض
yok olmuş
éteint
ausgestorben
extinguido
estinto