جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

chieftain  |

سالاری

معنی: 1 - مهتری ، ریاست ، پادشاهی . 2 - پیری ، سالخوردگی .
1303 | 0
مترادف: 1-رياست، سروري، مهتري 2- سرداري، فرماندهي 3- حكومت 4- پادشاهي، سلطنت 5- پيري، سالمندي، كهنسالي
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات: (حامص .)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: sAlAri
منبع: فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد: 302
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
chieftain | leader , chief , head , principal , don , goodman , headman , patriarch , sheik , sheikh , aged , old , salari
ترکی
monarşi
فرانسوی
la monarchie
آلمانی
die monarchie
اسپانیایی
la monarquía
ایتالیایی
la monarchia
عربی
شيخ القبيلة | رئيس القبيلة , رئيس عصابة , زعيم
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "سالاری" در زبان فارسی به معنای «سلسله، خاندان یا اصل و نسب هم‌سال» است و به عنوان یک اسم مرتبط با سالار (رهبر یا فرمانده) به کار می‌رود. در اینجا چند نکته قواعدی و نگارشی درباره این کلمه آورده شده است:

  1. نحوه نوشتن:

    • کلمه "سالاری" باید به صورت صحیح و بدون اشتباهات املایی نوشته شود.
  2. جنس و شمار:

    • "سالاری" یک اسم مؤنث است و معمولاً در مفرد به کار می‌رود. برای جمع آن، می‌توان از "سالاری‌ها" استفاده کرد.
  3. کاربرد در جملات:

    • این کلمه می‌تواند در جملات به عنوان فاعل، مفعول یا جار به کار رود. مانند: "سالاری او به عنوان leader شناخته شده بود."
  4. ترکیب‌ها و مشتقات:

    • ممکن است با دیگر کلمات ترکیب شود، مثل "سالاری‌های نظامی" یا "سالاری‌های سیاسی".
  5. ایتیمولوژی:
    • بررسی ریشه کلمه نیز می‌تواند به فهم عمیق‌تر آن کمک کند. "سالاری" از ریشه "سالار" گرفته شده است که به معنای رهبر یا فرمانده می‌باشد.

اگر سوال خاصی درباره استفاده از کلمه "سالاری" دارید یا به اطلاعات بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "سالاری" در جمله آورده شده است:

  1. مدیریت پروژه به دلیل سابقه‌ی سالاری و تجربه‌ی بالای او، به او سپرده شد.
  2. او به عنوان یک سالاری برجسته در صنعت خود شناخته می‌شود.
  3. سالاری در سازمان‌ها معمولاً با تجارب و مهارت‌های بالا همراه است.
  4. بعد از چند سال کار در این حوزه، او به مقام سالاری ارتقا یافت.
  5. این نوع سالاری در تصمیم‌گیری‌های کلان تأثیرگذار است.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: سالار، سر دسته، رئيس قبیله، خیلتاش، رهبر، فرمانده، رئيس، پیشوا، راهنما، رئیس، سر، پیشرو، سید، راس، کله، مدیر، مدیر مدرسه، سرمایه اصلی، مجرم اصلی، آقا، لرد یا نجیب زاده، رئیس یا استاد یا عضو دانشکده، بزرگ خانواده، خرده مالک، مهمانخانه دار، سرپرست، سر عمله، ایلخانی، بزرگ خاندان، پدرسالار، ریش سفید قوم، شیخ، رئيس خانواده، مرشد، مسن، سالخورده، پیر، معمر، قدیمی، کهنه، عتیق

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری