فرو
licenseمعنی کلمه فرو
معنی واژه فرو
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(پیشوند)
مختصات:
( FeO )
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
ferro
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
286
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
fur
ترکی
sağa
فرانسوی
de
آلمانی
her
اسپانیایی
para
ایتالیایی
per
عربی
جيئة وذهابا
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "فرو" در زبان فارسی بهعنوان یک پیشوند و همچنین بهعنوان یک واژه مستقل قابل استفاده است. در زیر به نکات و قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
-
استفاده به عنوان پیشوند:
- "فرو" میتواند به عنوان پیشوندی به کار رود که به معنای "پایین" یا "نزدیک به پایین" است. مانند کلمات "فرود" یا "فروکش".
-
استفاده به عنوان واژه مستقل:
- "فرو" میتواند به معنای "پایین" یا "به سمت پایین" بهکار رود. به عنوان مثال، در جملات توصیفی مانند "او به آرامی فرو رفت" یا "باید احساسات خود را فرو بخورد".
-
نوشتار و املای صحیح:
- کلمه "فرو" همیشه به این شکل نوشته میشود و در موارد خاص نیازی به تغییر فرم ندارد.
-
نکات نگارشی:
- در جملات باید توجه داشت که از "فرو" به درستی و در معنای مناسب خود استفاده شود. مثلاً در جملات توصیفی یا هنگام توصیف حالتهای احساسی، این کلمه میتواند تأثیر بسزایی در رساندن منظور داشته باشد.
- جملات باید بهگونهای تنظیم شوند که فعلها و ساختمان جمله با "فرو" هماهنگی داشته باشند.
- گستره معنایی:
- "فرو" میتواند در ترکیب با کلمات دیگر معانی مختلفی را ایجاد کند. بنابراین هنگام استفاده از آن در نوشتار باید به بافت و context توجه شود.
در نهایت، استفاده از "فرو" بسته به نوع جمله و مفهوم مورد نظر میتواند تغییر کند و بههمین دلیل آگاهی از سیاق کلام شدیداً مهم است.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- او با دقت وبا عشق گلهای سرخ را در گلدان فرو میکند.
- در سیاهی شب، نور ماه به آرامی در آب دریا فرو میافتد.
- برای رفع تشنگیام، یک لیوان آب سرد را به سرعت به حلقومم فرو بردم.