شما در نسخه قدیمی لام‌تا‌کام هستید نسخه جدید
جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
از نسخه‌ی هوش مصنوعی لام تا کام دیدن فرمایید؛ دنیای جدیدی منتظر شماست! لام تا کام هوشمند

knucklebone  |

قاپ

معنی: = قاب : استخوانی کوچک در پاچة گوسفند که با آن نوعی قمار کنند. ؛ ~ ~کسی را دزدیدن آن کس را فریفتن .
530 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات: (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: qAp
منبع: فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد: 103
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
knucklebone | rogue , cap
ترکی
hırsız
فرانسوی
le voleur
آلمانی
der dieb
اسپانیایی
el ladrón
ایتالیایی
il ladro
عربی
knucklebone
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "قاپ" در زبان فارسی به معنای گرفتن یا چنگ زدن استفاه می‌شود. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. استفاده از قاپ: این کلمه معمولاً به عنوان فعل و یا اسم کاربرد دارد. به عنوان مثال:

    • فعل: "او قاپید و فرار کرد."
    • اسم: "قاپ زدن کار درستی نیست."
  2. نحو جمله: در جملاتی که "قاپ" به عنوان فعل به کار می‌رود، معمولاً فاعل قبل از فعل قرار می‌گیرد:

    • مثال: "کودک توپ را قاپید."
  3. واژه‌های مرتبط: گاهی می‌توان از واژه‌های هم‌خانواده یا ترکیبی با "قاپ" استفاده کرد، مانند "قاپیدن"، "قاپیدنی"، و غیره.

  4. نگارش صحیح: کلمه "قاپ" باید به صورت صحیح و بدون اشکال نگارشی نوشته شود. دقت کنید که این کلمه باید به طور واضح از واژه‌های مشابه تمایز داده شود.

  5. هماهنگی: در جملات ترکیبی که قاپ به عنوان فعل استفاده می‌شود، باید تطابق زمان و موضوع رعایت شود:
    • مثال: "اگر او قاپید، من هم دنبالش می‌روم."

توجه به این نکات به درک بهتر و استفاده صحیح از کلمه "قاپ" کمک می‌کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. وقتی از کنار دریا می‌گذشتیم، یک قاپ بزرگ از آب بیرون پرید و همه را شگفت‌زده کرد.
  2. او با یک قاپ تند توانست توجه همگان را به خود جلب کند.
  3. در حیاط خانه، بچه‌ها مشغول قاپ زدن برای بازی بودند و جیغ و شادی می‌کردند.

واژگان مرتبط: استخوان بند انگشت، استخوان قوزک، قلاش، رند، ناقلا، قاپنده، ادم دغل

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری