جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

[kār]
work  |

کار

معنی: و بار مشغولیت ، معامله ، شغل ، کسب .
3358 | 0
مترادف: 1- پيشه، حرفه، شغل، كسب، مشغله 2- نقش، وظيفه 3- منصب 4- عمل، فعل، كردار 5- امر، ماجرا 6- 7- اثر، هنر 8- ساخت، صناعت 9- تقدير، سرنوشت، مرگ 10- اتفاق، پيشامد، حادثه، ماوقع 11- مساله، موضوع 12- 13- جنگ، كارزار 14- كشت وكار 15- كاسبي
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (بن مضارعِ کاشتن)
مختصات: (رُ) (اِمر.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: kAr
منبع: فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد: 221
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
work | job , labor , task , function , thing , office , act , duty , workmanship , service , action , affair , deed , laboring , vocation , opus , appointment , karma , avocation , ploy , concave , fist , kettle of fish , shebang , activity , proposition , labouring
ترکی
فرانسوی
travail
آلمانی
arbeiten
اسپانیایی
trabajar
ایتالیایی
lavoro
عربی
عمل | مهمة , شغل , مهنة , كتاب , أثر , نتيجة , مصنع , قطعة الشغل , رغوة , الأجزاء العاملة , أثر أدبي , اضطهاد , تعذيب , فعل , اشتغل , حول , أعد من طريق التحويل , أدار , حل مسألة , سدد من طريق العمل , أحرز مكانة , احتال , أثار , حدث , نستخدم في العمل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "کار" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای متعددی است و به همین دلیل قواعد و نکات نگارشی خاصی می‌تواند داشته باشد. در اینجا به برخی از نکات و قواعد استفاده از این کلمه اشاره می‌شود:

  1. معناشناسی: کلمه "کار" به معنای فعالیت، عمل، عمل روزمره یا حتی شغل و حرفه به کار می‌رود. بنابراین بسته به زمینه، می‌تواند معانی مختلفی را منتقل کند.

  2. به‌کارگیری در جملات:

    • "کار" می‌تواند به عنوان اسم به کار رود: "این کار خیلی سخت است."
    • همچنین می‌تواند در ترکیب با دیگر کلمات تشکیل عبارت‌های مختلفی بدهد: "کار گروهی"، "کار فردی"، "کار علمی".
  3. ترکیبات:

    • "کارکرد": به معنای عملکرد یا نتیجه یک کار مشخص.
    • "کارفرما": شخصی که کار عمومی را به عهده دارد و افراد را استخدام می‌کند.
    • "کارمند": شخصی که در یک سازمان یا شرکت به انجام کار مشغول است.
  4. قواعد نگارشی:

    • در نوشتار رسمی، توجه به نحوه استفاده از "کار" در جملات، فعل و فاعل باید رعایت شود.
    • معمولاً در متون ادبی و رسمی استفاده از واژه‌های متنوع و جلوگیری از تکرار "کار" مناسب است.
  5. استفاده مجاز و غیرمجاز:
    • "کار" به صورت تکی معمولاً مناسب‌تر است، اما در برخی موارد ممکن است نیاز به توضیحات اضافه باشد.
    • در متون غیررسمی و محاوره ای، ممکن است "کار" به صورت کوتاه و دسته‌جمعی به کار رود.

به خاطر داشته باشید که نکات نگارشی و معنایی وابسته به زمینه و نوع نوشتار دارد، بنابراین توجه به بافت جمله و موضوع بحث اهمیت دارد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او هر روز برای انجام کارهایش به دفتر می‌رود.
  2. کار تیمی باعث افزایش بهره‌وری و خلاقیت می‌شود.
  3. من همیشه سعی می‌کنم که کارهایم را به موقع و با کیفیت انجام دهم.

واژگان مرتبط: وظیفه، عملیات، زحمت، ایوب، کارگر، حزب کارگر، درد زایمان، کوشش، تکلیف، امر مهم، تمرین، تابع، کارکرد، کار ویژه، چیز، شیء، جامه، متاع، اسباب، دفتر، اداره، مقام، دفتر کار، محل کار، کنش، سند، کردار، خدمت، عهده، ماموریت، طرز کار، مهارت، استادی، سرویس، لوازم، استخدام، نوکری، اقدام، بازی، حرکت، عشقبازی، کار و بار، مطلب، پیشه، حرفهای، احضار، قطعه موسیقی، نوشته، انتصاب، قرار ملاقات، وعده ملاقات، گماشت، مراسمدینی، حاصل کردارانسان، سرگرمی، کار فرعی، مشغولیت، کار جزیی، تمجید، وجد، کاو، مشت، اختلال، ابتکار، تعبیه، امر مورد علاقه، فعالیت، اکتیوایی، کنشوری، چابکی، زنده دلی، گزاره، پیشنهاد، قضیه، قیاس منطقی، پیشنهاد کردن به

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری