برتافتن
licenseمعنی کلمه برتافتن
معنی واژه برتافتن
bartāftan
follow
|
برتافتن
مترادف:
1- پيچيدن، تابدادن
2- برگردانيدن، رو گردانيدن
3- سرپيچيدن، اعراض كردن، روي برتافتن
4- تمكين ن كردن، سرپيچي كردن، نافرماني كردن، عصيان ورزيدن
5- تاب آوردن، تحمل كردن، برخود هموار كردن، طاقت آوردن
متضاد:
برنتافتن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(مصدر متعدی) [قدیمی]
مختصات:
( ~. تَ) (مص ل .)
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
1133
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
follow
ترکی
çıkarmak
فرانسوی
décoller
آلمانی
abheben
اسپانیایی
despegar
ایتالیایی
decollare
عربی
تابع | تعقب , تبع , امتثل , ولى , أدرك , رافق , قلد , حاول تقليده , لاحق , يتبع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "برتافتن" در زبان فارسی به معنای "پذیرفتن" یا "تحمل کردن" است و از نظر قواعد نگارشی و کاربردی چند نکته قابل توجه دارد:
-
صرف فعل: "برتافتن" یک فعل ناب و بیقاعده است. در صرف این فعل توجه کنید که شکلهای مختلف آن به صورت زیر است:
- من برتافتم
- تو برتافتی
- او برتافت
- ما برتافتیم
- شما برتافتید
- آنان برتافتند
-
معنا و کاربرد: این فعل معمولاً در متنهای ادبی و رسمی بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد و کمتر در محاورههای روزمره به کار میرود. معانی شامل: پذیرفتن یک واقعیت یا فضا، تحمل کردن یک وضعیت و غیره.
-
نکات نگارشی:
- این کلمه را باید با دقت و در سیاق مناسب به کار برد تا معنی درست آن منتقل شود.
- در نوشتار رسمی و ادبی، لازم است به دقت از فعلهای معادل مانند "پذیرفتن" یا "تحمل کردن" نیز استفاده شود تا متن از لحاظ غنای معنایی در سطح بالاتری قرار گیرد.
- ترکیبها: کلمه "برتافتن" ممکن است با حرف اضافهها یا قیدها ترکیب شود، مثلاً "برتافتن شرایط"، "برتافتن مشکلات".
توجه به این نکات کمک میکند تا در نگارش و مکالمههای خود از این کلمه به درستی استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- او نتوانست بیتوجهی دوستانش را برتافت و حس کرد که به او احترام نمیگذارند.
- با وجود فشارهای اجتماعی، او تصمیم گرفت برتافتن عقایدش را از دست ندهد و به اصول خود پایبند باشد.
- در برابر ناملایمات زندگی، او همیشه سعی میکند برتافتن را به عنوان یک چالش مثبت ببیند و از آن درس بگیرد.