برو
licenseمعنی کلمه برو
معنی واژه برو
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم) [مخففِ ابرو] (زیستشناسی) [قدیمی]
مختصات:
(بُ) ( اِ.)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
boro
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
208
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
Go! | Avaunt! , Get away! , Get off! , honor , dignity , honour , go
ترکی
gitmek
فرانسوی
aller
آلمانی
gehen
اسپانیایی
ir
ایتالیایی
andare
عربی
يذهب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه «برو» در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است و قواعد خاصی در نگارش و استفاده از آن وجود دارد. در ادامه به برخی از این قواعد اشاره میشود:
-
فعل و حالت فعل:
- «برو» از فعل «رفتن» در حالت امری است و به معنی «به جایی برو» یا «حرکت کن» به کار میرود.
-
فعل امری:
- در جملات امری، «برو» به عنوان دستور به کار میرود. به عنوان مثال: «برو به مدرسه» یا «برو خانهات».
-
فارغ از شخص:
- «برو» متعلق به دوم شخص مفرد (تو) است و در محاورههای غیررسمی و دوستانه بیشتر استفاده میشود.
-
استفاده در مکالمات غیررسمی:
- در مکالمات دوستانه و غیررسمی، «برو» ممکن است به معنای ترک کردن مکانی باشد: «برو دیگه!» (در اینجا به معنای رفتن و ترک کردن است).
-
استفاده در زمانهای مختلف:
- «برو» در زمان آینده و در جملات پیشنهادی قابل استفاده است. به عنوان مثال، «اگر آماده باشی، برویم».
-
املا و نگارش:
- کلمه «برو» باید به همان شکل ساده و بدون هیچ گونه تغییر یا پسوندی نوشته شود.
- عدم استفاده با حروف ربط:
- در نگارش جملات، معمولاً «برو» به عنوان یک فعل مستقل استفاده میشود و از حروف ربط (مانند «که» یا «اگر») به صورت مستقیم بعد از آن استفاده نمیشود.
با توجه به این نکات، میتوان از «برو» به درستی در جملات مختلف استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در ادامه چند مثال برای کلمه "برو" در جمله آوردهام:
- برو به فروشگاه و کمی میوه بخر.
- اگر کارت تمام شد، برو و استراحت کن.
- من اینجا منتظر میمانم، تو برو و آن را پیدا کن.
- برو و به دوستانت بگو که جلسه به تعویق افتاده است.
- امروز روز خوبی است، برو و قدم بزن.
اگر مثالهای بیشتری نیاز دارید، لطفاً بفرمایید!