جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

tābidan
shine  |

تابیدن

معنی: 1 - پیچیدن ، پیچ دادن . 2 - دوری جستن . 3 - تاب آوردن ، ایستادگی .
298 | 0
مترادف: 1- درخشيدن، رخشيدن، روشن شدن 2- حرارت يافتن، گرم شدن 3- گداختن، گرم كردن 4- تاب آوردن، بردباري كردن، تحمل كردن، طاقت آوردن
متضاد: برنتافتن 1- به هم پيچاندن، پيچ دادن، پيچ و تاب دادن، تاب دادن، تافتن 2- گرم شدن 3- اعراض كردن، برتافتن،
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (مصدر متعدی)
مختصات: ( ~.) (مص ل .)
آواشناسی:
منبع: فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد: 467
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
shine | sun , glint , radiate , twist , coruscate , eradiate , fold , glitter , glow , shining
ترکی
parlamak
فرانسوی
briller
آلمانی
scheinen
اسپانیایی
brillar
ایتالیایی
splendore
عربی
يشرق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "تابیدن" در زبان فارسی یک فعل است و به معنای تابیدن یا درخشیدن می‌باشد. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش درست آن، رعایت چند نکته قواعدی و نگارشی ضروری است:

  1. صرف فعل: "تابیدن" به شکل‌های مختلف صرف می‌شود. مثلاً:

    • آن را در زمان‌های مختلف به کار ببرید:
      • زمان حال: می‌تابد
      • زمان گذشته: تابید
      • زمان آینده: خواهد تابید
  2. قیدها و صفت‌ها: برای توصیف حالت تابیدن، می‌توان از قیدها و صفت‌های مناسب استفاده کرد. مثلاً:

    • "نور خورشید به آرامی می‌تابد."
    • "چشم‌هایش مانند ستاره‌ها می‌درخشند."
  3. توجه به جمله‌بندی: برای اطمینان از ارتباط معنایی خوب، سعی کنید "تابیدن" را در جملات مناسب به کار ببرید. مثلاً:

    • "تابش آفتاب در صبح زود زیبایی خاصی دارد."
  4. پیشوند و پسوند: کلمه "تابیدن" می‌تواند با پیشوند‌ها و پسوندهای مختلف ترکیب شود:

    • مثلاً: تابیدن به نور (پیشوند) یا تابندگی (پسوند).
  5. استفاده در ادبیات: این کلمه در شعر و ادبیات فارسی نیز به وفور دیده می‌شود، می‌توانید با مطالعه اشعار و متون ادبی، با تنوع و زیبایی‌های آن بیشتر آشنا شوید.

رعایت این نکات به شما کمک می‌کند تا از کلمه "تابیدن" به شیوه‌ای صحیح و مؤثر استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. نور خورشید به زیبایی بر روی درختان تابید و فضای پارک را دلپذیر کرد.
  2. در آن روز بارانی، قطرات آب بر روی پنجره تابیده و طرح‌های زیبایی را ایجاد کردند.
  3. احساس آرامش زمانی به من دست داد که نور ملایم چراغ‌های اتاق تابیده و فضایی دلنشین ایجاد کرده بود.

واژگان مرتبط: درخشیدن، براق کردن، منور کردن، نورافشاندن، در معرض افتاب قرار دادن، تابانیدن، درخشانیدن، پرتو افکندن، شعاع افکندن، متشعشع شدن، تاب خوردن، پیچاندن، پیچیدن، چرخیدن، پیچ دادن، برق زدن، در اغل کردن، جا کردن، تا کردن، بشکست خود اعتراف کردن، تاه کردن، براق شدن، تلالو داشتن، ساطع شدن، تاب امدن، قرمز شدن، مشتعلبودن، نگاه سوزان کردن، بر افروختن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری