تابیدن
licenseمعنی کلمه تابیدن
معنی واژه تابیدن
tābidan
shine
|
تابیدن
مترادف:
1- درخشيدن، رخشيدن، روشن شدن
2- حرارت يافتن، گرم شدن
3- گداختن، گرم كردن
4- تاب آوردن، بردباري كردن، تحمل كردن، طاقت آوردن
متضاد:
برنتافتن
1- به هم پيچاندن، پيچ دادن، پيچ و تاب دادن، تاب دادن، تافتن
2- گرم شدن
3- اعراض كردن، برتافتن،
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(مصدر متعدی)
مختصات:
( ~.) (مص ل .)
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
467
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
shine | sun , glint , radiate , twist , coruscate , eradiate , fold , glitter , glow , shining
ترکی
parlamak
فرانسوی
briller
آلمانی
scheinen
اسپانیایی
brillar
ایتالیایی
splendore
عربی
يشرق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "تابیدن" در زبان فارسی یک فعل است و به معنای تابیدن یا درخشیدن میباشد. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش درست آن، رعایت چند نکته قواعدی و نگارشی ضروری است:
-
صرف فعل: "تابیدن" به شکلهای مختلف صرف میشود. مثلاً:
- آن را در زمانهای مختلف به کار ببرید:
- زمان حال: میتابد
- زمان گذشته: تابید
- زمان آینده: خواهد تابید
- آن را در زمانهای مختلف به کار ببرید:
-
قیدها و صفتها: برای توصیف حالت تابیدن، میتوان از قیدها و صفتهای مناسب استفاده کرد. مثلاً:
- "نور خورشید به آرامی میتابد."
- "چشمهایش مانند ستارهها میدرخشند."
-
توجه به جملهبندی: برای اطمینان از ارتباط معنایی خوب، سعی کنید "تابیدن" را در جملات مناسب به کار ببرید. مثلاً:
- "تابش آفتاب در صبح زود زیبایی خاصی دارد."
-
پیشوند و پسوند: کلمه "تابیدن" میتواند با پیشوندها و پسوندهای مختلف ترکیب شود:
- مثلاً: تابیدن به نور (پیشوند) یا تابندگی (پسوند).
- استفاده در ادبیات: این کلمه در شعر و ادبیات فارسی نیز به وفور دیده میشود، میتوانید با مطالعه اشعار و متون ادبی، با تنوع و زیباییهای آن بیشتر آشنا شوید.
رعایت این نکات به شما کمک میکند تا از کلمه "تابیدن" به شیوهای صحیح و مؤثر استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- نور خورشید به زیبایی بر روی درختان تابید و فضای پارک را دلپذیر کرد.
- در آن روز بارانی، قطرات آب بر روی پنجره تابیده و طرحهای زیبایی را ایجاد کردند.
- احساس آرامش زمانی به من دست داد که نور ملایم چراغهای اتاق تابیده و فضایی دلنشین ایجاد کرده بود.