connect |

متصل کردن

معنی: 1- وصل كردن، مرتبط كردن، چسباندن، چسبانيدن، ارتباط دادن
2- چسباندن، پيوند دادن

... ادامه

1246 | 0

نمایش تصویر

اطلاعات بیشتر واژه

آواشناسی:

منبع: واژگان مترادف و متضاد

معادل ابجد: 834

شمارگان هجا:

دیگر زبان ها

انگلیسی

connect | link , join , pin , adjoin , colligate , apply , catenate , joggle

عربی

ربط | وصل , اتصل , ارتبط , ضرب , عشق , يتصل

تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "متصل کردن" در زبان فارسی به دو بخش "متصل" و "کردن" تقسیم می‌شود. این ترکیب به معنای پیوند دادن یا وصل کردن دو چیز به یکدیگر است. در نگارش و قواعد فارسی برای استفاده از این ترکیب، نکات زیر قابل توجه است:

نوشتار صحیح: حتماً کلمه "متصل کردن" را به صورت جداگانه بنویسید و از ترکیب آنها در یک کلمه خودداری کنید.
فعل: "متصل کردن" یک فعل است و می‌تواند به شکل‌های مختلف صرف شود. به عنوان مثال:
- من متصل می‌کنم
- تو متصل می‌کنی
- او متصل می‌کند
- ما متصل می‌کنیم
- شما متصل می‌کنید
- آنها متصل می‌کنند
استفاده در جملات: برای نشان دادن استفاده از این کلمه در جملات، می‌توانید از یک جمله با کاربرد آن استفاده کنید:
- "برای اتصال دو سیم، ابتدا باید آن‌ها را به درستی متصل کنید."
نگارش رسمی: در متون رسمی، سعی کنید از زبان فصیح و درست استفاده کنید و از واژه‌های بی‌مورد خودداری نمایید.
نکات نگارشی: توجه به فاصله‌گذاری مناسب و عدم استفاده از علائم نگارشی اضافی در اطراف کلمه.

این نکات می‌تواند به بهبود کیفیت نگارش شما کمک کند و اطمینان حاصل کند که کلمه "متصل کردن" به درستی و به طور واضح در متن شما بیان شده است.

واژگان مرتبط: وصل کردن، پیوستن، مربوط کردن، عطف کردن، بستن، پیوند دادن، بهم پیوستن، جفت کردن، ازدواج کردن، پیوند زدن، گراییدن، متحد کردن، سنجاقزدن به، باسنجاق محکم کردن، متصل کردن به، گیر افتادن، متصل شدن، وصلت دادن، مجاور بودن، پیوسته بودن، ائتلاف کردن، بکار بردن، اعمال کردن، درخواست دادن، بکار بستن، درخواست کردن، چون دانه های زنجیر، الحاق کردن، مسلسل کردن، تکان تکان خوردن، بند زدن، بهم جفت کردن

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول