خرج کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه خرج کردن
معنی واژه خرج کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | spend, expend, outlay, disburse | ||
عربی | أنفق، أمضى، قضى، بذل، استخدم، بذر، نهك، بدد، استعمل، أنفق الثروة، ضنى | ||
مرتبط | صرف کردن، صرف شدن، سودن، تمام شدن، مصرف کردن، بیرون گستردن، پرداختن، پرداخت کردن | ||
واژه | خرج کردن | ||
معادل ابجد | 1077 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | واژگان مترادف و متضاد | ||
نمایش تصویر | معنی خرج کردن | ||
پخش صوت |
هزينه كردن، صرف كردن، پول پرداختن
≠
پسانداز كردن
spend, expend, outlay, disburse
أنفق، أمضى، قضى، بذل، استخدم، بذر، نهك، بدد، استعمل، أنفق الثروة، ضنى
صرف کردن، صرف شدن، سودن، تمام شدن، مصرف کردن، بیرون گستردن، پرداختن، پرداخت کردن