مجبور کردن
licenseمعنی کلمه مجبور کردن
معنی واژه مجبور کردن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع:
واژگان مترادف و متضاد
معادل ابجد:
525
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
force | compel , enforce , oblige , bludgeon , necessitate , forcing
عربی
فرض | تجبر , اضطر , كره , دفع بالقوة , شق طريقه بالقوة , اغتصب , إنتزع عنوة , توغل , سرع , قوة , إكراه , نفاذ , جيش , عنف , سريان مفعول , ضغط , قهر , عظمة , قوة منظمة , بطش
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "مجبور کردن" تشکیل شده از دو قسمت است: "مجبور" و "کردن". در زیر به برخی از قواعد نحوی و نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میشود:
-
مفاهیم:
- "مجبور" به معنای وادار کردن کسی به انجام کاری است.
- "کردن" فعل است و در اینجا به معنای "انجام دادن" است.
-
کاربرد:
- این ترکیب معمولاً به معنای وادار کردن فرد یا گروهی به انجام کاری استفاده میشود.
- مثال: "او مرا مجبور کرد تا در جلسه شرکت کنم."
-
نحو:
- در جملات، "مجبور کردن" معمولاً با فاعل و مفعول به کار میرود.
- ساختار جملات معمولاً به شکل "فاعل + مجبور کردن + مفعول" است.
-
زمان و نوع فعل:
- "مجبور کردن" میتواند به شکلهای مختلف زمان و شخص صرف شود.
- مثال: "من او را مجبور کردم"، "او مرا مجبور میکند".
-
معادلهای ادبی:
- در متون ادبی میتوان از معانی و ترکیبهای مختلف برای بیان مفهوم "مجبور کردن" استفاده کرد، مانند "وادار کردن" و "ناچار کردن".
- نگارش:
- در نوشتار، باید توجه شود که این کلمه به صورت صحیح و بدون اشتباهات املایی نوشته شود.
در نهایت، "مجبور کردن" یک فعل مرکب است که در زبان فارسی بهطور گستردهای مورد استفاده قرار میگیرد و در جملات رسمی و غیررسمی کاربرد دارد.
