ناشی
license
98
1667
100
معنی کلمه ناشی
معنی واژه ناشی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بي تجربه، تازه كار، كم تجربه، ناآزموده، نامجرب 2- دراثر، متاثر، منتج | ||
متضاد | 1- آزموده | ||
انگلیسی | emergent, awkward, amateurish, ill, dilettante, gauche, jackleg, laity, maladroit, muff, rube, sequent, left-handed, caused | ||
عربی | طارئ | ||
ترکی | neden oldu | ||
فرانسوی | causé | ||
آلمانی | verursacht | ||
اسپانیایی | causado | ||
ایتالیایی | causato | ||
مرتبط | مبرم، بیرون اینده، براینده، اثرات ناشیه، بی دست و پا، زشت، غیر استادانه، بی لطافت، خامکار، اماتوروار، بیمار، بد، مریض، سوء، ناخوش، غیر حرفه، چپ دست، خام دست، موقتی، نا درست، بی مهارت، ناهنجار، پیرو، تابع، پی در پی، واقع در سمت چپ | ||
واژه | ناشی | ||
معادل ابجد | 361 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | nāši | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی: ناشئ] | ||
مختصات | (اِفا.) | ||
آواشناسی | nASi | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی ناشی | ||
پخش صوت |
تازه کار - نیازموده - برآمده
1- بي تجربه، تازه كار، كم تجربه، ناآزموده، نامجرب
2- دراثر، متاثر، منتج
1- آزموده
emergent, awkward, amateurish, ill, dilettante, gauche, jackleg, laity, maladroit, muff, rube, sequent, left-handed, caused
طارئ
neden oldu
causé
verursacht
causado
causato
مبرم، بیرون اینده، براینده، اثرات ناشیه، بی دست و پا، زشت، غیر استادانه، بی لطافت، خامکار، اماتوروار، بیمار، بد، مریض، سوء، ناخوش، غیر حرفه، چپ دست، خام دست، موقتی، نا درست، بی مهارت، ناهنجار، پیرو، تابع، پی در پی، واقع در سمت چپ