جفا
licenseمعنی کلمه جفا
معنی واژه جفا
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آزار، اذيت، بيوفايي، بيمهري، تطاول، جور، ستم، ظلم، غدر، نامهرباني | ||
متضاد | مهر | ||
انگلیسی | anguish, misery, persecution | ||
عربی | الاضطهاد | ||
ترکی | zulüm | ||
فرانسوی | persécution | ||
آلمانی | verfolgung | ||
اسپانیایی | persecucion | ||
ایتالیایی | persecuzione | ||
مرتبط | غم و اندوه، اضطراب، عذاب، سینه سوزی، غرامت، بدبختی، بیچارگی، نکبت، تهی دستی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "جفا" در زبان فارسی به معنای آزار و سختی است. برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به استفاده از کلمه "جفا" عبارتند از:
با توجه به کمکهای فوق، میتوانید از "جفا" به طور صحیح و مؤثر در جملات و متون مختلف استفاده کنید. | ||
واژه | جفا | ||
معادل ابجد | 84 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | jofā | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: جفاء] | ||
مختصات | (جَ) [ ع . جفاء ] (مص م .) | ||
آواشناسی | jafA | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی جفا | ||
پخش صوت |
ستم - آزار - بیداد کلمه "جفا" در زبان فارسی به معنای آزار و سختی است. برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به استفاده از کلمه "جفا" عبارتند از: نقطهگذاری: در جملاتی که از "جفا" استفاده میشود، باید به قواعد نقطهگذاری توجه کرد. اگر "جفا" در وسط جمله قرار دارد، باید بقیه اجزای جمله به درستی و طبق قوانین نگارشی متصل شوند. قید و صفت: "جفا" میتواند با صفات و قیدهای مختلفی ترکیب شود. به عنوان مثال: "جفای بیرحمانه" یا "جفا در حق کسی". همنشینی: "جفا" معمولاً با کلماتی چون "دیدن"، "خبر دادن"، "مقابل" و ... استفاده میشود. مثال: "به او جفا کردم" یا "جفای او بر من سنگین بود". سازگاری با زمان فعل: زمان فعل باید با معنای جمله هماهنگ باشد. مثلاً "او به من جفا کرد" (گذشته) یا "او به من جفا میکند" (حال). استفاده در شعر و ادب: "جفا" به طور گستردهای در شعر و ادبیات فارسی مورد استفاده قرار میگیرد. در این مورد، میتوان به معانی عمیقتر و تمثیلی آن توجه کرد. با توجه به کمکهای فوق، میتوانید از "جفا" به طور صحیح و مؤثر در جملات و متون مختلف استفاده کنید.
آزار، اذيت، بيوفايي، بيمهري، تطاول، جور، ستم، ظلم، غدر، نامهرباني
مهر
anguish, misery, persecution
الاضطهاد
zulüm
persécution
verfolgung
persecucion
persecuzione
غم و اندوه، اضطراب، عذاب، سینه سوزی، غرامت، بدبختی، بیچارگی، نکبت، تهی دستی