معروف
licenseمعنی کلمه معروف
معنی واژه معروف
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1-صفت 2- اسمي، بنام، خنيده نام، خوش نام، زبانزد، سرشناس، شناخته، شهره، شهير، مشهور، نام آور، نامدار، نامور، نامي 3- نيكي، حسنه 4- دانسته 5- | ||
متضاد | گمنام 1- منكر | ||
انگلیسی | famous, introduced, presented, offered, reported, stated, submitted, well-known | ||
عربی | مشهور، معروف، ذائع الصيت، ممتاز | ||
ترکی | Ünlü | ||
فرانسوی | célèbre | ||
آلمانی | berühmt | ||
اسپانیایی | famoso | ||
ایتالیایی | famoso | ||
مرتبط | برجسته، نامی، نبیه، ستوده، پیشکشی، معروض علیه، پیشکی، نیکنام، واضح، مشخص | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "معروف" در زبان فارسی به معنی شناخته شده، مشهور یا آشنا است. در استفاده از این کلمه و ترکیبهای آن، چند نکته نگارشی و قواعدی وجود دارد:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "معروف" به صورت صحیح و موثر در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | معروف | ||
معادل ابجد | 396 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | ma'ruf | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] | ||
مختصات | (مَ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | ma'ruf | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی معروف | ||
پخش صوت |
سرشناس - پرآوازه - شناخته - شناخته شده - نامدار - نامور کلمه "معروف" در زبان فارسی به معنی شناخته شده، مشهور یا آشنا است. در استفاده از این کلمه و ترکیبهای آن، چند نکته نگارشی و قواعدی وجود دارد: نحوه استفاده: "معروف" میتواند به عنوان صفت در جملهها استفاده شود. مثلاً: حالت جمع: "معروف" به صورت جمع نمیآید، ولی میتواند به صورت "معروفها" نیز به کار رود: قید: میتوانید این کلمه را به عنوان قید به کار ببرید، اما در این حالت منطقیتر است که از ساختارهای دیگر استفاده کنید، مثل: نکات نگارشی: با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "معروف" به صورت صحیح و موثر در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
1-صفت
2- اسمي، بنام، خنيده نام، خوش نام، زبانزد، سرشناس، شناخته، شهره، شهير، مشهور، نام آور، نامدار، نامور، نامي
3- نيكي، حسنه
4- دانسته
5-
گمنام
1- منكر
famous, introduced, presented, offered, reported, stated, submitted, well-known
مشهور، معروف، ذائع الصيت، ممتاز
Ünlü
célèbre
berühmt
famoso
famoso
برجسته، نامی، نبیه، ستوده، پیشکشی، معروض علیه، پیشکی، نیکنام، واضح، مشخص