جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

fut
death  |

فوت

معنی: درگذشته - درگذشت - نابودی - مرگ - از دست دادن
378 | 0
مترادف: پف، درگذشت، رحلت، مردن، مرگ، ممات، موت، واقعه، وفات
متضاد: تولد
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [انگلیسی: foot]
مختصات: (فُ) [ ع . ]
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: fowt
منبع: فرهنگ واژه‌های سره
معادل ابجد: 486
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
death | foot , blow , dying , decease , passing away , puff
ترکی
ölüm
فرانسوی
la mort
آلمانی
tod
اسپانیایی
muerte
ایتالیایی
morte
عربی
الموت | موت , وفاة , قتل , مصرع , احتضار , تبدد , ضياع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "فوت" در زبان فارسی چند معنا و کاربرد مختلف دارد، و در نگارش و استفاده از آن باید به نکات زیر توجه کرد:

  1. معنای کلمه: "فوت" معمولاً به معنای "مرگ" یا "فوت کردن" (به عنوان مثال، فوت شدن یک فرد) و همچنین به معنای "نفخ" یا "وزش" نیز به کار می‌رود.

  2. نحو: در جملات، "فوت" به عنوان یک اسم می‌تواند به تنهایی یا همراه با دیگر کلمات، بتواند جملات مختلفی را تشکیل دهد. به عنوان مثال:

    • او در اثر یک حادثه فوت کرد.
    • فوت در این زمینه به معنای عدم موفقیت است.
  3. استفاده از «فوت» در متون رسمی: در متون رسمی و ادبی، به جای "فوت" معمولاً از واژه‌های "درگذشت" یا "مرگ" استفاده می‌شود تا حالت احترام و ادب را حفظ کند.

  4. نکات نگارشی:

    • "فوت" باید به درستی و در جای مناسب به کار رود. از به کار بردن آن در مواردی که ممکن است معنا یا بار معنایی منفی داشته باشد، اجتناب شود.
    • در نوشتار رسمی، توجه به ساختار جملات و جلوگیری از تکرار بی‌مورد این کلمه اهمیت دارد.
  5. صفت و قید: ممکن است "فوت" به عنوان یک صفت یا قید نیز استفاده شود. به عنوان مثال:
    • وی به طور ناگهانی فوت کرد.
    • این حادثه به دلیل فوت ناگهانی او به وقوع پیوست.

در نهایت، توجه به بافت فرهنگی و اجتماعی جملات و کلامی که در مورد "فوت" استفاده می‌شود، بسیار مهم است.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او به دلیل یک بیماری شدید، به طور ناگهانی فوت کرد و خانواده‌اش را در شوک فرو برد.
  2. فوت کردن شمع‌های تولد همیشه یکی از لحظات خوشایند جشن تولد به حساب می‌آید.
  3. پس از فوت پدربزرگ، یاد و خاطرات او همیشه در قلب ما باقی خواهد ماند.
چنین گفت كامروز فرزانگى  جدا كرد نتوان ز دیوانگى‏

واژگان مرتبط: فنا، مردگی، اجل، پا، قدم، دامنه، پاچه، هجای شعری، ضربت، ضرب، خود ستا، خمود، پفک، دود یا بخار، غذای پف دار، وزش باد

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری