فوت
licenseمعنی کلمه فوت
معنی واژه فوت
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم) [انگلیسی: foot]
مختصات:
(فُ) [ ع . ]
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
fowt
منبع:
فرهنگ واژههای سره
معادل ابجد:
486
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
انگلیسی
death | foot , blow , dying , decease , passing away , puff
ترکی
ölüm
فرانسوی
la mort
آلمانی
tod
اسپانیایی
muerte
ایتالیایی
morte
عربی
الموت | موت , وفاة , قتل , مصرع , احتضار , تبدد , ضياع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "فوت" در زبان فارسی چند معنا و کاربرد مختلف دارد، و در نگارش و استفاده از آن باید به نکات زیر توجه کرد:
-
معنای کلمه: "فوت" معمولاً به معنای "مرگ" یا "فوت کردن" (به عنوان مثال، فوت شدن یک فرد) و همچنین به معنای "نفخ" یا "وزش" نیز به کار میرود.
-
نحو: در جملات، "فوت" به عنوان یک اسم میتواند به تنهایی یا همراه با دیگر کلمات، بتواند جملات مختلفی را تشکیل دهد. به عنوان مثال:
- او در اثر یک حادثه فوت کرد.
- فوت در این زمینه به معنای عدم موفقیت است.
-
استفاده از «فوت» در متون رسمی: در متون رسمی و ادبی، به جای "فوت" معمولاً از واژههای "درگذشت" یا "مرگ" استفاده میشود تا حالت احترام و ادب را حفظ کند.
-
نکات نگارشی:
- "فوت" باید به درستی و در جای مناسب به کار رود. از به کار بردن آن در مواردی که ممکن است معنا یا بار معنایی منفی داشته باشد، اجتناب شود.
- در نوشتار رسمی، توجه به ساختار جملات و جلوگیری از تکرار بیمورد این کلمه اهمیت دارد.
- صفت و قید: ممکن است "فوت" به عنوان یک صفت یا قید نیز استفاده شود. به عنوان مثال:
- وی به طور ناگهانی فوت کرد.
- این حادثه به دلیل فوت ناگهانی او به وقوع پیوست.
در نهایت، توجه به بافت فرهنگی و اجتماعی جملات و کلامی که در مورد "فوت" استفاده میشود، بسیار مهم است.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- او به دلیل یک بیماری شدید، به طور ناگهانی فوت کرد و خانوادهاش را در شوک فرو برد.
- فوت کردن شمعهای تولد همیشه یکی از لحظات خوشایند جشن تولد به حساب میآید.
- پس از فوت پدربزرگ، یاد و خاطرات او همیشه در قلب ما باقی خواهد ماند.