تحلیل
licenseمعنی کلمه تحلیل
معنی واژه تحلیل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تجزيه 2- تضعيف، گدازش، محوسازي 3- حل كردن، گشودن، 4- هضم كردن 5- حليت، روايي 6- حلال سازي 7- حلال شمردن، روا داشتن | ||
متضاد | تحريم | ||
انگلیسی | analysis, resolution, erosion, lysis, absorbency, corrosion | ||
عربی | تحليل، إعراب | ||
ترکی | analiz | ||
فرانسوی | analyse | ||
آلمانی | analyse | ||
اسپانیایی | análisis | ||
ایتالیایی | analisi | ||
مرتبط | تجزیه، آزمايش، انالیز، کاوش، جداگری، حل، دقت، تفکیک پذیری، رفع، تصمیم، فرسایش، سایش، ساییدگی، فساد تدریجی، سقوط وزوال تدریجی مرض، فروکش، زوال و فساد سلول و غیره، جذب، قدرت جذب، خاصیت درکشی یا دراشامی، قابلیت جذب، فرو بری، خوردگی، زنگ، زنگ زدگی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) در زبان فارسی، کلمه "تحلیل" به معنای بررسی و تجزیه و تحلیل موضوعات مختلف به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی، موارد زیر قابل توجه است:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "تحلیل" به درستی و به صورت مؤثر در نوشتههای خود استفاده کنید. | ||
واژه | تحلیل | ||
معادل ابجد | 478 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | tahlil | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (تَ) [ ع . ] (مص م .) | ||
آواشناسی | tahlil | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی تحلیل | ||
پخش صوت |
گوارش - کاهش یافتن - ازدست رفتن - ریشه یابی - کاوش - کندوکاو - موشکافی - واکاوی در زبان فارسی، کلمه "تحلیل" به معنای بررسی و تجزیه و تحلیل موضوعات مختلف به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی، موارد زیر قابل توجه است: تعریف و ساختار کلمه: "تحلیل" اسم و مصدر است و به معنای تجزیه و تفسیر است. استفاده در جملات: مانند سایر اسامی: قواعد نگارشی: با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "تحلیل" به درستی و به صورت مؤثر در نوشتههای خود استفاده کنید.
1- تجزيه
2- تضعيف، گدازش، محوسازي
3- حل كردن، گشودن،
4- هضم كردن
5- حليت، روايي
6- حلال سازي
7- حلال شمردن، روا داشتن
تحريم
analysis, resolution, erosion, lysis, absorbency, corrosion
تحليل، إعراب
analiz
analyse
analyse
análisis
analisi
تجزیه، آزمايش، انالیز، کاوش، جداگری، حل، دقت، تفکیک پذیری، رفع، تصمیم، فرسایش، سایش، ساییدگی، فساد تدریجی، سقوط وزوال تدریجی مرض، فروکش، زوال و فساد سلول و غیره، جذب، قدرت جذب، خاصیت درکشی یا دراشامی، قابلیت جذب، فرو بری، خوردگی، زنگ، زنگ زدگی