تحلیل رفتن
license
98
1667
100
معنی کلمه تحلیل رفتن
معنی واژه تحلیل رفتن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | gnaw, die down, dwindle, assimilate, consume, eat, emaciate, going analysis | ||
عربی | نخر، قرض، قضم، حفر بالقرض، أزعج، ضايق، تآكل، حفر، يزعج | ||
مرتبط | ساییدن، خاییدن، گاز گرفتن، کندن، مانند موش جویدن، مردن، روبزوال نهادن، رفته رفته کوچک شدن، تدریجا کاهش یافتن، کم شدن، خرد ساختن، خرد شدن، در بدن جذب کردن، همانند ساختن، یکسان کردن، تلفیق کردن، هم جنس کردن، مصرف کردن، از پا درامدن، سربه سر کردن، غذا خوردن، خوردن، لاغر کردن، نزار کردن، بی قوت کردن، ضعیف کردن | ||
واژه | تحلیل رفتن | ||
معادل ابجد | 1208 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی تحلیل رفتن | ||
پخش صوت |
کوچک شدن
gnaw, die down, dwindle, assimilate, consume, eat, emaciate, going analysis
نخر، قرض، قضم، حفر بالقرض، أزعج، ضايق، تآكل، حفر، يزعج
ساییدن، خاییدن، گاز گرفتن، کندن، مانند موش جویدن، مردن، روبزوال نهادن، رفته رفته کوچک شدن، تدریجا کاهش یافتن، کم شدن، خرد ساختن، خرد شدن، در بدن جذب کردن، همانند ساختن، یکسان کردن، تلفیق کردن، هم جنس کردن، مصرف کردن، از پا درامدن، سربه سر کردن، غذا خوردن، خوردن، لاغر کردن، نزار کردن، بی قوت کردن، ضعیف کردن