اتفاق افتادن
licenseمعنی کلمه اتفاق افتادن
معنی واژه اتفاق افتادن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | happen, fall out, occur, betide, hap, come to pass, come about, befall, chance, give, tide, fortune, to happen | ||
عربی | حدث، صادف، وقع، جد، يحدث | ||
مرتبط | رخ دادن، روی دادن، واقع شدن، تصادفا برخورد کردن، پیشامدکردن، مشاجره داشتن، خطور کردن، بانجام رسیدن، در رسیدن، فرارسیدن از، دادن، بخشیدن، ارائه دادن، رساندن، کشند داشتن، جزر و مد ایجاد کردن، ثروت، بخت، شانس، طالع، دارایی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «اتفاق افتادن» یک فعل مرکب است که در زبان فارسی به معنای وقوع یا پیش آمدن یک رویداد یا حالت به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
با توجه به این نکات، میتوان از کلمه «اتفاق افتادن» به درستی و بهطور مؤثر در زبان فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | اتفاق افتادن | ||
معادل ابجد | 1118 | ||
تعداد حروف | 11 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی اتفاق افتادن | ||
پخش صوت |
رخ دادن - روی دادن کلمه «اتفاق افتادن» یک فعل مرکب است که در زبان فارسی به معنای وقوع یا پیش آمدن یک رویداد یا حالت به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، میتوان به نکات زیر توجه کرد: ساختار: «اتفاق» به عنوان اسم و «افتادن» به عنوان فعل به کار میروند. زمانی که میخواهیم بگوییم چیزی به وقوع پیوسته است، میتوانیم از این ترکیب استفاده کنیم. زمان: این فعل میتواند در زمانهای مختلف به کار برود، مثلاً: استفاده در جملات: این ترکیب معمولاً در جملات توصیفی یا خبری به کار میرود. به عنوان مثال: نکات نگارشی: با توجه به این نکات، میتوان از کلمه «اتفاق افتادن» به درستی و بهطور مؤثر در زبان فارسی استفاده کرد.
happen, fall out, occur, betide, hap, come to pass, come about, befall, chance, give, tide, fortune, to happen
حدث، صادف، وقع، جد، يحدث
رخ دادن، روی دادن، واقع شدن، تصادفا برخورد کردن، پیشامدکردن، مشاجره داشتن، خطور کردن، بانجام رسیدن، در رسیدن، فرارسیدن از، دادن، بخشیدن، ارائه دادن، رساندن، کشند داشتن، جزر و مد ایجاد کردن، ثروت، بخت، شانس، طالع، دارایی