اجازه دادن
licenseمعنی کلمه اجازه دادن
معنی واژه اجازه دادن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | allow, let, permit, authorize, give clearance, authorise | ||
عربی | سمح، منح، خصص، أجاز، سمح ل، أدخل، فرق، فرد، سلم، اعترف، يسمح | ||
مرتبط | پذیرفتن، رخصت دادن، پسندیدن، تصویب کردن، روا دانستن، گذاشتن، رها کردن، ول کردن، اجاره دادن، اجاره رفتن، مجاز کردن، روا کردن، ندیده گرفتن، ترخیص کردن، اختیار دادن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "اجازه دادن" به عنوان یک ساختار فعلی در زبان فارسی دارای قواعد و نکات نگارشی خاصی است. در زیر برخی از این قواعد و نکات را بررسی میکنیم:
با رعایت این قواعد و نکات، میتوانید جملات درست و مناسبی با کلمه "اجازه دادن" تشکیل دهید. | ||
واژه | اجازه دادن | ||
معادل ابجد | 76 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی اجازه دادن | ||
پخش صوت |
باردادن - پروانه دادن - گذاشتن - هشتن کلمه "اجازه دادن" به عنوان یک ساختار فعلی در زبان فارسی دارای قواعد و نکات نگارشی خاصی است. در زیر برخی از این قواعد و نکات را بررسی میکنیم: ساختار فعلی: "اجازه دادن" یک فعل مرکب است که از "اجازه" (اسم) و "دادن" (فعل) تشکیل شده است. به همین دلیل میتواند در جملات به عنوان یک فعل استفاده شود. فعل و موضوع: معمولاً در جملات که "اجازه دادن" به کار میرود، موضوع و مفعول مشخص میشود. مثلاً: زمانهای مختلف: "اجازه دادن" میتواند در زمانهای مختلف صرف شود: افعال مشابه: میتوان از افعال مشابه نیز استفاده کرد، مثل "اجازه گرفتن" که نشاندهنده اقدام به درخواست یا دریافت اجازه است. استفاده از حرف جر: در جملات میتوان از حرف جر استفاده کرد: با رعایت این قواعد و نکات، میتوانید جملات درست و مناسبی با کلمه "اجازه دادن" تشکیل دهید.
allow, let, permit, authorize, give clearance, authorise
سمح، منح، خصص، أجاز، سمح ل، أدخل، فرق، فرد، سلم، اعترف، يسمح
پذیرفتن، رخصت دادن، پسندیدن، تصویب کردن، روا دانستن، گذاشتن، رها کردن، ول کردن، اجاره دادن، اجاره رفتن، مجاز کردن، روا کردن، ندیده گرفتن، ترخیص کردن، اختیار دادن