فاصله
licenseمعنی کلمه فاصله
معنی واژه فاصله
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بعد، دوري، مسافت 2- فرجه 3- جدايي 4- خلال، عرض 5- بين | ||
انگلیسی | distance, interval, spacing, space, timeout, blank, hiatus, interlude, interruption, interspace, interstice, lacuna, discontinuity, intermittence, interregnum, interim, during | ||
عربی | مسافة، بعد، أبعاد، مساحة، رقعة، بون شاسع، نقطة نائية، أبعد، ابتعد، بز | ||
ترکی | uzay | ||
فرانسوی | espace | ||
آلمانی | raum | ||
اسپانیایی | espacio | ||
ایتالیایی | spazio | ||
مرتبط | دوری، مسیر، وقفه، مدت، فترت، فاصله گذاری، مراعات فواصل، فضا، جا، مساحت، وسعت، مدت معین، ایست، تایم، مهلت، ساعت غیبت کارگر، سفیدی، فاصله یاجای سفیدوخالی، جای ننوشته، ورقه سفید، ورقه پوچ، شکاف، التقای دو حرف با صدا، فاصله میان دو پرده، ایست میان دو پرده، بادخور، انقطاع، تعلیق، فاصله بین دو چیز، درز، چاک، ترک، سوراخ ریز، جای خالی، حفره، گودی، نقطه ابهام، ناپیوستگی، عدم تجانس، انفصال، عدم پیوستگی، تناوب، مکی، نوبت، دوره حکومت موقتی، خلال مدت، طی، در طی، هنگام، در مدت، ظرف | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "فاصله" از نظر نگارشی و قواعد فارسی به چند نکته توجه داشته باشید:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "فاصله" در نوشتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | فاصله | ||
معادل ابجد | 206 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | fāsele | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: فاصلَة، جمع: فواصل] | ||
مختصات | (ص لَ یا لِ) [ ع . فاصلة ] | ||
آواشناسی | fAsele | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی فاصله | ||
پخش صوت |
سوایی - جدایی - اندازه - بازه - دوری کلمه "فاصله" از نظر نگارشی و قواعد فارسی به چند نکته توجه داشته باشید: تعریف و کاربرد: "فاصله" به معنای مقدار یا فاصله میان دو چیز است، و میتواند به معنی فاصله مکانی، زمانی یا مفهومی باشد. نوشتار صحیح: این کلمه به صورت صحیح "فاصله" نوشته میشود و از نظر املایی نیازی به تغییر ندارد. نکات نگارشی: استفاده در جملات: با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "فاصله" در نوشتار خود استفاده کنید.
1- بعد، دوري، مسافت
2- فرجه
3- جدايي
4- خلال، عرض
5- بين
distance, interval, spacing, space, timeout, blank, hiatus, interlude, interruption, interspace, interstice, lacuna, discontinuity, intermittence, interregnum, interim, during
مسافة، بعد، أبعاد، مساحة، رقعة، بون شاسع، نقطة نائية، أبعد، ابتعد، بز
uzay
espace
raum
espacio
spazio
دوری، مسیر، وقفه، مدت، فترت، فاصله گذاری، مراعات فواصل، فضا، جا، مساحت، وسعت، مدت معین، ایست، تایم، مهلت، ساعت غیبت کارگر، سفیدی، فاصله یاجای سفیدوخالی، جای ننوشته، ورقه سفید، ورقه پوچ، شکاف، التقای دو حرف با صدا، فاصله میان دو پرده، ایست میان دو پرده، بادخور، انقطاع، تعلیق، فاصله بین دو چیز، درز، چاک، ترک، سوراخ ریز، جای خالی، حفره، گودی، نقطه ابهام، ناپیوستگی، عدم تجانس، انفصال، عدم پیوستگی، تناوب، مکی، نوبت، دوره حکومت موقتی، خلال مدت، طی، در طی، هنگام، در مدت، ظرف