مواظب
licenseمعنی کلمه مواظب
معنی واژه مواظب
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | مترصد، متوجه، محافظ، مراقب، نگهبان | ||
انگلیسی | careful, attentive, cautious, alert, watchful, mindful, heedful, attent, advertent, considerate, dutiful, forethoughtful, overwarm, solicitous, surveillant, tidy, trim, watch out | ||
عربی | دقيق، حذر، شديد الحرص، معتن، يقظ، منتبه، مقتصد، متحفظ، محترس | ||
ترکی | dikkatli olmak | ||
فرانسوی | prudent | ||
آلمانی | vorsichtig | ||
اسپانیایی | cuidadoso | ||
ایتالیایی | attento | ||
مرتبط | دقیق، محتاط، با احتیاط، بادقت، ملتفت، هوشیار، زیرک، گوش بزنگ، بی خواب، پاسدار، در فکر، متفکر، اندیشناک، با ملاحظه، بافکر، وظیفه شناس، مطیع، گماشت شناس، دوراندیش، نگران، دلواپس، مشتاق، ارزومند، مایل، بپا، مرتب، تمیز، پاکیزه، نظیف، تر و تمیز | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "مواظب" به عنوان یک اسم و صفت در زبان فارسی کاربرد دارد و قواعد خاصی برای استفاده و نگارش آن وجود دارد. در زیر به برخی از نکات مربوط به قوانین فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
توجه به این نکات میتواند به بهبود نگارش و صحبت شما درباره این کلمه کمک کند. | ||
واژه | مواظب | ||
معادل ابجد | 949 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | movāzeb | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] | ||
مختصات | (مُ ظِ) [ ع . ] (اِ فا.) | ||
آواشناسی | movAzeb | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی مواظب | ||
پخش صوت |
نگهبان - نگهدار - دیدبان - دیدور کلمه "مواظب" به عنوان یک اسم و صفت در زبان فارسی کاربرد دارد و قواعد خاصی برای استفاده و نگارش آن وجود دارد. در زیر به برخی از نکات مربوط به قوانین فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: نحوه نگارش: "مواظب" با "م" مکسور در ابتدای کلمه نوشته میشود و به صورت "مواظب" تلفظ میشود. کاربرد: قید زبانی: معمولاً "مواظب" به صورت همراه با حرف اضافه "از" و یا "برای" به کار میرود: جنس و عدد: این کلمه هم به صورت مفرد و هم به صورت جمع (با افزودن "ها") به کار میرود: توجه به این نکات میتواند به بهبود نگارش و صحبت شما درباره این کلمه کمک کند.
مترصد، متوجه، محافظ، مراقب، نگهبان
careful, attentive, cautious, alert, watchful, mindful, heedful, attent, advertent, considerate, dutiful, forethoughtful, overwarm, solicitous, surveillant, tidy, trim, watch out
دقيق، حذر، شديد الحرص، معتن، يقظ، منتبه، مقتصد، متحفظ، محترس
dikkatli olmak
prudent
vorsichtig
cuidadoso
attento
دقیق، محتاط، با احتیاط، بادقت، ملتفت، هوشیار، زیرک، گوش بزنگ، بی خواب، پاسدار، در فکر، متفکر، اندیشناک، با ملاحظه، بافکر، وظیفه شناس، مطیع، گماشت شناس، دوراندیش، نگران، دلواپس، مشتاق، ارزومند، مایل، بپا، مرتب، تمیز، پاکیزه، نظیف، تر و تمیز