شکل دادن
license
98
1667
100
معنی کلمه شکل دادن
معنی واژه شکل دادن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | shape, crystallize, model, tool | ||
عربی | شكل، حالة، هيئة، تجسد، مظهر، صيغة، قالب، قيادة قوات التحالف، شبح، نظام، ضرب أو نوع، خيال، تشكل، صاغ، تطور، جسد، كيف، رتب، نظم، غير، تقدم | ||
مرتبط | شکل دادن به، سرشتن، متبلور کردن، ساختن، نمونه قرار دادن، طراحی کردن، مطابق مدل معینی در اوردن، مجهز کردن، دارای ابزار کردن، بصورت ابزار دراوردن | ||
واژه | شکل دادن | ||
معادل ابجد | 409 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی شکل دادن | ||
پخش صوت |
پی ریزی
shape, crystallize, model, tool
شكل، حالة، هيئة، تجسد، مظهر، صيغة، قالب، قيادة قوات التحالف، شبح، نظام، ضرب أو نوع، خيال، تشكل، صاغ، تطور، جسد، كيف، رتب، نظم، غير، تقدم
شکل دادن به، سرشتن، متبلور کردن، ساختن، نمونه قرار دادن، طراحی کردن، مطابق مدل معینی در اوردن، مجهز کردن، دارای ابزار کردن، بصورت ابزار دراوردن