صریح
licenseمعنی کلمه صریح
معنی واژه صریح
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- آشكار، بي پرده، رك، روشن، عيان، قطعي، گويا، واضح 2- رك گو 3- بالصراحه، صراحتاً | ||
متضاد | غيرصريح | ||
انگلیسی | explicit, clear, express, frank, unequivocal, precise, definitive, open, definite, straight, abstract, perspicuous, punctual, clean-cut, clear-cut | ||
عربی | صريح، جلي، بين، مشروح، محدد، مفسر، واضح | ||
ترکی | dümdüz | ||
فرانسوی | droit | ||
آلمانی | gerade | ||
اسپانیایی | derecho | ||
ایتالیایی | dritto | ||
مرتبط | اشکار، صاف، شفاف، معلوم، زلال، سریع السیر، سریع، مخصوص، رک، بی پرده، صادق، رک گو، صمیمی، بدون ابهام، غیر مبهم، اشتباه نشدنی، دقیق، خیلی دقیق، جامع، مختصر و مفید، قطعی، نهایی، قاطع، معین کننده، باز، سرگشاده، گشوده، روباز، علنی، مسلم، محدود، مستقیم، راست، درست، مرتب، سر راست، انتزاعی، مجرد، مطلق، غیر عملی، بیمسمی، وقت شناس، بموقع، ثابت در یک نقطه، نقطه نقطه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "صریح" به معنای روشن، واضح، و بدون ابهام است. در نگارش فارسی و استفاده از این کلمه، چند نکته نگارشی و صرفی وجود دارد:
با رعایت این نکات، میتوانید بهخوبی از کلمه "صریح" در نوشتارهای خود استفاده کنید. | ||
واژه | صریح | ||
معادل ابجد | 308 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | sarih | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] | ||
مختصات | (صَ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | sarih | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی صریح | ||
پخش صوت |
آشکارا - بی پرده - رک - روشن کلمه "صریح" به معنای روشن، واضح، و بدون ابهام است. در نگارش فارسی و استفاده از این کلمه، چند نکته نگارشی و صرفی وجود دارد: کاربرد: "صریح" معمولاً برای توصیف گفتار، نوشتار یا بیانهایی استفاده میشود که بدون پیچیدگی و کاملاً روشن هستند. مثلاً: "گفتار او صریح و بدون ابهام بود." نحوهی استفاده در جملات: قواعد املایی: وجه تمایز: "صریح" با کلماتی مانند "مبهم" یا "نامشخص" در تضاد است و معمولاً در متون علمی یا رسمی بیشتر به کار میرود. با رعایت این نکات، میتوانید بهخوبی از کلمه "صریح" در نوشتارهای خود استفاده کنید.
1- آشكار، بي پرده، رك، روشن، عيان، قطعي، گويا، واضح
2- رك گو
3- بالصراحه، صراحتاً
غيرصريح
explicit, clear, express, frank, unequivocal, precise, definitive, open, definite, straight, abstract, perspicuous, punctual, clean-cut, clear-cut
صريح، جلي، بين، مشروح، محدد، مفسر، واضح
dümdüz
droit
gerade
derecho
dritto
اشکار، صاف، شفاف، معلوم، زلال، سریع السیر، سریع، مخصوص، رک، بی پرده، صادق، رک گو، صمیمی، بدون ابهام، غیر مبهم، اشتباه نشدنی، دقیق، خیلی دقیق، جامع، مختصر و مفید، قطعی، نهایی، قاطع، معین کننده، باز، سرگشاده، گشوده، روباز، علنی، مسلم، محدود، مستقیم، راست، درست، مرتب، سر راست، انتزاعی، مجرد، مطلق، غیر عملی، بیمسمی، وقت شناس، بموقع، ثابت در یک نقطه، نقطه نقطه