ابتدایی
licenseمعنی کلمه ابتدایی
معنی واژه ابتدایی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آغازين، اولي، بدوي، مقدماتي، نخستين | ||
متضاد | انتهايي | ||
انگلیسی | elementary, primary, initial, preliminary, rudimentary, abecedarian, infantile, elementarily | ||
عربی | ابتدائي، أولي، بسيط، أحادي، عناصري | ||
ترکی | temel | ||
فرانسوی | élémentaire | ||
آلمانی | elementar | ||
اسپانیایی | elemental | ||
ایتالیایی | elementare | ||
مرتبط | مقدماتی، اصلی، اولیه، عمده، نخستین، اول، اولین، بدوی، اغازی، آستانی، ناقص، مبادی، بچگانه، مربوط بدوران کودکی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ابتدایی" در زبان فارسی به معنای "اولیه" یا "پایه" است و در استفادههای مختلف مورد کاربرد قرار میگیرد. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
بهطور کلی، استفاده صحیح و بهجا از کلمه "ابتدایی" در متون فارسی کمک میکند تا مفهوم به صورت دقیقتری منتقل شود. | ||
واژه | ابتدایی | ||
معادل ابجد | 428 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نقش دستوری | صفت | ||
مختصات | (اِ تِ) [ ع . ابتدائی ] (ص نسب .) | ||
آواشناسی | 'ebtedAyi | ||
الگوی تکیه | WWWS | ||
شمارگان هجا | 4 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی ابتدایی | ||
پخش صوت |
آغازین - ساده - نخستین کلمه "ابتدایی" در زبان فارسی به معنای "اولیه" یا "پایه" است و در استفادههای مختلف مورد کاربرد قرار میگیرد. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: نحوه نوشتن: "ابتدایی" را باید با حروف فارسی به این شکل نوشت. توجه کنید که این کلمه یک اسم صفت است و میتواند بهعنوان صفت برای اسمهای دیگر استفاده شود. تلفظ: این کلمه به صورت "ebtedāyi" تلفظ میشود و در گفتار فارسی بهطور معمول به همین شکل ادا میگردد. استفاده در جملات: کلمه "ابتدایی" معمولاً به عنوان صفت برای توصیف مفاهیم و اشیای پایه و اولیه به کار میرود. مثلاً: ترکیب با دیگر کلمات: میتوان این کلمه را با دیگر کلمات ترکیب کرد. به عنوان مثال: جمع و مفرد: "ابتدایی" بهعنوان یک صفت، جمع و مفرد نمیگیرد، ولی برای اسمهای جمعی که از آن استفاده میشود، میتوان شکل جمع را به کار برد. مثلاً "مدارس ابتدایی". بهطور کلی، استفاده صحیح و بهجا از کلمه "ابتدایی" در متون فارسی کمک میکند تا مفهوم به صورت دقیقتری منتقل شود.
آغازين، اولي، بدوي، مقدماتي، نخستين
انتهايي
elementary, primary, initial, preliminary, rudimentary, abecedarian, infantile, elementarily
ابتدائي، أولي، بسيط، أحادي، عناصري
temel
élémentaire
elementar
elemental
elementare
مقدماتی، اصلی، اولیه، عمده، نخستین، اول، اولین، بدوی، اغازی، آستانی، ناقص، مبادی، بچگانه، مربوط بدوران کودکی