تأخیر
licenseمعنی کلمه تأخیر
معنی واژه تأخیر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | delay, lag, retardation, reprieve, deferment, postponement, stick, cunctation, mora, suspension, tarriance | ||
عربی | تأخير، تأجيل، مهلة، توان، بطء، أجل، أخر، عاق، توانى، ماطل | ||
ترکی | gecikme | ||
فرانسوی | retard | ||
آلمانی | verzögerung | ||
اسپانیایی | demora | ||
ایتالیایی | ritardo | ||
مرتبط | تاخیر، تعلل، مکی، عقب ماندگی، کندی، پس افت، لنگی، واماندگی، کم هوشی، شتاب منفی، عدم رشد فکری، مهلت، تعویق، تاخیر اندازی، چوب، چماق، عصا، چوب دستی، شلاق، چسبناک، قصور، مقیاس وزن شعر، تعلیق، سوسپانسیون، توقف، تعطیل، وقفه، درنگ، اقامت | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تأخیر" در زبان فارسی، به معنای به تأخیر انداختن یا به تاخیر افتادن چیزی است. در اینجا چند نکته دربارهٔ قواعد و نگارش این کلمه آورده شده است:
با رعایت این نکات، میتوان به درستی و به شکلی ادبی از کلمه "تأخیر" استفاده کرد. | ||
واژه | تأخیر | ||
معادل ابجد | 1210 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نقش دستوری | اسم | ||
مختصات | (اِمص .) | ||
آواشناسی | ta'xir | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی تأخیر | ||
پخش صوت |
درنگ - دیرکرد - واپس ماندن - دیرکردن - دیری کلمه "تأخیر" در زبان فارسی، به معنای به تأخیر انداختن یا به تاخیر افتادن چیزی است. در اینجا چند نکته دربارهٔ قواعد و نگارش این کلمه آورده شده است: نوشتار: کلمه "تأخیر" باید با دو نقطه (تأ) نوشته شود. این نقاط به معنای تطابق با الفبای فارسی و تلفظ صحیح کلمه اهمیت دارند. مصدر و اسم: "تأخیر" به عنوان اسم و مصدر استفاده میشود. مثلاً: صرف و نحوهٔ استفاده: کلمه "تأخیر" معمولاً با فعلهایی مانند "داشتن"، "کردن" و ... همراه میشود، به عنوان مثال: قواعد نگارشی: با رعایت این نکات، میتوان به درستی و به شکلی ادبی از کلمه "تأخیر" استفاده کرد.
delay, lag, retardation, reprieve, deferment, postponement, stick, cunctation, mora, suspension, tarriance
تأخير، تأجيل، مهلة، توان، بطء، أجل، أخر، عاق، توانى، ماطل
gecikme
retard
verzögerung
demora
ritardo
تاخیر، تعلل، مکی، عقب ماندگی، کندی، پس افت، لنگی، واماندگی، کم هوشی، شتاب منفی، عدم رشد فکری، مهلت، تعویق، تاخیر اندازی، چوب، چماق، عصا، چوب دستی، شلاق، چسبناک، قصور، مقیاس وزن شعر، تعلیق، سوسپانسیون، توقف، تعطیل، وقفه، درنگ، اقامت