مصنوعی
license
98
1667
100
معنی کلمه مصنوعی
معنی واژه مصنوعی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تصنعي، غيرواقعي 2- جعلي 3- دروغين، ساختگي | ||
متضاد | حقيقي، واقعي | ||
انگلیسی | artificial, false, sophisticated, dummy, feigned, forged, artful, factitious, factitive, nonrepresentational, postiche, accrete, made-up | ||
عربی | اصطناعي، مصطنع، مفتعل، زائف، متكلف، متصنع، صناعي | ||
ترکی | yapay | ||
فرانسوی | artificiel | ||
آلمانی | künstlich | ||
اسپانیایی | artificial | ||
ایتالیایی | artificiale | ||
مرتبط | ساختگی، ساخته، عملی، بدلی، عاریه، غلط، قلابی، دروغگو، نا درست، در سطح بالا، غیر طبیعی، تصنعی، خبره وماهر، مشکل وپیچیده، جعلی، تقلبی، حیله گر، استادانه، عیار، نیرنگ باز، صنعتی، دروغی، صوری، وانمود کننده، بهانه کننده، غیر حاکی، بهم پیوسته دوقلو، یک پارچه، بزک کرده، مصنوع | ||
واژه | مصنوعی | ||
معادل ابجد | 266 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نقش دستوری | صفت | ||
آواشناسی | masnu'i | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی مصنوعی | ||
پخش صوت |
ساختگی
1- تصنعي، غيرواقعي
2- جعلي
3- دروغين، ساختگي
حقيقي، واقعي
artificial, false, sophisticated, dummy, feigned, forged, artful, factitious, factitive, nonrepresentational, postiche, accrete, made-up
اصطناعي، مصطنع، مفتعل، زائف، متكلف، متصنع، صناعي
yapay
artificiel
künstlich
artificial
artificiale
ساختگی، ساخته، عملی، بدلی، عاریه، غلط، قلابی، دروغگو، نا درست، در سطح بالا، غیر طبیعی، تصنعی، خبره وماهر، مشکل وپیچیده، جعلی، تقلبی، حیله گر، استادانه، عیار، نیرنگ باز، صنعتی، دروغی، صوری، وانمود کننده، بهانه کننده، غیر حاکی، بهم پیوسته دوقلو، یک پارچه، بزک کرده، مصنوع