زیر مجموعه ها
×
×
محمّد ، فرستاده خدا
licenseالإمام زین العابدین علیه السلام
إنَّ أعرابِيّا أتی رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله فَخَرَجَ إلَيهِ فی رِداءٍ مُمَشَّقٍ. فَقالَ: يا مُحَمَّدُ، لَقَد خَرَجتَ إلَيَّ كَأَنَّكَ فَتیً. فَقالَ صلي الله عليه و آله: نَعَم يا أعرابِيُّ، أنَا الفَتَی، ابنُ الفَتی، أخُو الفَتی. فَقالَ: يا مُحَمَّدُ، أمَّا الفَتی فَنَعَم، وكَيفَ ابنُ الفَتی وأخُو الفَتی؟ فَقالَ: أما سَمِعتَ اللّه َ عز و جل يَقولَ :«قَالُواْ سَمِعْنَا فَتًی يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُو إِبْرَ هِيمُ»فَأَنَا ابنُ إبراهيمَ، وأمّا أخُو الفَتی فَإِنَّ مُنادِيا نادی فِي السَّماءِ يَومَ اُحُدٍ: «لا سَيفَ إلاّ ذُوالفَقارِ ولا فَتی إلاّ عَلِيٌّ، فَعَلِيٌّ أخي وأنَا أخوهُ».
معصومین (ع)مردی بادیه نشین، نزد پیامبر خدا آمد. پیامبر صلی الله علیه و آلهبا عبایی سرخ رنگ، بیرون آمد. بادیه نشین گفت: ای محمّد! طوری بیرون آمده ای كه گویا جوان هستی؟! فرمود: «بلی، ای بادیه نشین! من جوانم، فرزند جوان و برادرِ جوان». مرد گفت: ای محمّد! خودت جوانی، آری؛ ولی چگونه فرزندِ جوان و برادرِ جوانی؟ فرمود: «آیا سخن خداوند عز و جل را در قرآن نشنیده ای كه می فرماید:«گفتند: شنیدیم جوانی، از آنها [به بدی] یاد می كرد كه به او ابراهیم گفته می شود...»و من، فرزند ابراهیم هستم. و امّا برادرِ جوان هستم؛ زیرا در روز نبرد اُحد، منادی از آسمان ندا داد كه: "شمشیری جز ذو الفقار، و جوانی جز علی نیست" و علی، برادر من است و من، برادر اویم».