زیر مجموعه ها
خبر از حوادث ناگوار
licenseامیرالمومنین (ع) در خطبه 100
و من خطبة له عليه السلام تشتمل على ذكر الملاحم - الْأَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ أَوَّلٍ وَ الْآَخِرُ بَعْدَ كُلِّ آخِرٍ بِأَوَّلِيَّتِهِ وَجَبَ أَنْ لَا أَوَّلَ لَهُ وَ بِآخِرِيَّتِهِ وَجَبَ أَنْ لَا آخِرَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ شَهَادَةً يُوَافِقُ فِيهَا السِّرُّ الْإِعْلَانَ وَ الْقَلْبُ اللِّسَانَ أَيُّهَا النَّاسُ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقاقِي وَ لَا يَسْتَهْوِيَنَّكُمْ عِصْيَانِي وَ لَا تَتَرَامَوْا بِالْأَبْصَارِ عِنْدَ مَا تَسْمَعُونَهُ مِنِّي فَوَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ إِنَّ الَّذِي أُنَبِّئُكُمْ بِهِ عَنِ النَّبِيِّ (الْأُمِّيِّ) صلى الله عليه واله مَا كَذَبَ الْمُبَلِّغُ وَ لَا جَهِلَ السَّامِعُ لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى ضِلِّيلٍ قَدْ نَعَقَ بِالشَّامِ وَ فَحَصَ بِرَايَاتِهِ فِي ضَوَاحِي كُوفَانَ فَإِذَا فَغَرَتْ فَاغِرَتُهُ وَ اشْتَدَّتْ شَكِيمَتُهُ وَ ثَقُلَتْ فِي الْأَرْضِ وَطْأَتُهُ عَضَّتِ الْفِتْنَةُ أَبْنَاءَهَا بِأَنْيَابِهَا وَ مَاجَتِ الْحَرْبُ أَمْوَاجِهَا وَ بَدَا مِنَ الْأَيَّامِ كُلُوحُهَا وَ مِنَ اللَّيَالِي كُدُوحُهَا فَإِذَا أَيْنَعَ زَرْعُهُ وَ قَامَ عَلَى يَنْعِهِ وَ هَدَرَتْ شَقَاشِقُهُ وَ بَرَقَتْ بَوَارِقُهُ عُقِدَتْ رَايَاتُ الْفِتَنِ الْمُعْضِلَةِ وَ أَقْبَلْنَ كَاللَّيْلِ الْمُظْلِمِ وَ الْبَحْرِ الْمُلْتَطِمِ هَذَا وَ كَمْ يَخْرِقُ الْكُوفَةَ مِنْ قَاصِفٍ وَ يَمُرُّ عَلَيْهَا مِنْ عَاصِفٍ وَ عَنْ قَلِيلٍ تَلْتَفُّ الْقُرُونُ بِالْقُرُونِ وَ يُحْصَدُ الْقَائِمُ وَ يُحْطَمُ الْمَحْصُودُ
امام علی (ع)خطبه ديگري از او است - پيش از هر چيزي است كه آن را نخستين انگارند، و پس از هر چيزي است كه او را آخرين شمارند. چون پيش از او چيزي نيست، بايست كه او را ابتدايي نباشد، و چون پس از او چيزي نيست او را انتهايي نباشد، و گواهي ميدهم كه: خدا يكي است و جز او خدايي نيست. گواهيي كه موافق است با آن نهان و عيان، و هم دل و هم زبان. اي مردم مخالفت با من شما را به گناه واندارد، و نافرماني من به سرگردانيتان در نيارد. و چون سخن مرا ميشنويد به گوشه چشم به يكديگر منگريد، و آن را نادرست مشمريد. به خدايي كه دانه را كفيده، و جانداران را آفريده، آنچه شما را از آن خبر ميدهم از رسول امّي است - و سخن من با گفته او يكي است -. رساننده، خبر دروغ نگفته، و شنونده نادان نبوده. گويي مردي را ميبينم سخت گمراه - دينش در راه دنيا تباه - كه از شام بانگ بردارد و در تازد، و درفشهاي خود را پيرامون كوفه بر پا سازد. و چون دهان گشايد، و سركشي كند، و به فرمان نيايد، و جور و ستم از حدّ درگذرد، فتنه دندان خود را در فتنهانگيزان فرو برد. موج پيكار از هر سو پديدار گردد و چهره ترش روزگار آشكار. شب و روز بارور رنج و سختي بسيار. چون كشت او به بار رسيد و ميوه او آبدار گرديد، و چون شتر مست بخروشيد، و چون برق بدرخشيد، سپاه فتنه از هر سو درفش بر بسته برخيزد، و چون شب تار و درياي زخّار، روي آرد و به هم در آميزد. آن هنگام چه تندر بلا كه كوفه را ويران سازد، و چه تندبادها كه بر آن بگذرد و برج و بارويش را در اندازد، و ديري نپايد كه دو سپاه درهم ريزند، و تودهها به هم آويزند و با يكديگر بستيزند. آنچه از خير و رستگاري بر پاست بدورند و آنچه درويده است، خرد كنند.
اعتقادیسیاسی